معنی کارانه کارانه((نِ)) پولی که در برابر انجام کاری معین (مانند معاینه بیمار) یا ساعت کار (مانند یک ساعت تدریس) پرداخت می شود، کارمزد فرهنگ فارسی معین
کاراته کاراته نوعی ورزش رزمی که در آن بدون هیچ سلاحی و بدون درگیر شدن، فقط با دست یا پا به یکدیگر ضربه می زنند فرهنگ فارسی عمید
کاسانه کاسانه سَبزقَبا، پرنده ای حرام گوشت کوچک تر از کلاغ دارای پرهای سبز و سرخ، سَبزَک، کاسکینِه، کَلاغ سَبز، سَبزِه قَبا، سَبزگَرا برای مثال چند پویی به گرد عالم چند / چند کوبی طریق پویایی ی زان که از بهر قوت و شهوت نَفْس / همچو کاسانه می نیاسایی (عمعق - ۲۰۱) فرهنگ فارسی عمید
کارخانه کارخانه آنجائی که عده بسیاری کارگر بیک نوع کار اشتغال ورزند با چرخی و دستگاهی یا بی آن فرهنگ لغت هوشیار