- بادگانه
- دریچه مشبکی که توسط آن از درون اطاق بیرون را توان دید و بعکس
معنی بادگانه - جستجوی لغت در جدول جو
- بادگانه ((نِ))
- دریچه مشبکی که توسط آن از درون اتاق بیرون را توان دید و به عکس
- بادگانه
- نوعی پنجره یا پرده از جنس چوب های نازک که برای جریان یافتن هوا، جلو در یا پنجره کار می گذاشتند، کرکره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پشت بام
محل رهگذر باد، بادخون، بادخن
به روش مادگان مانند زنان، زنانه
همچون مادگان زنانه: تا ز درج گهر گشاید قند گویدش مادگانه لفظی چند... (هفت پیکر. ارمغان 147)
دیواره هایی که از ته نشست های آب رودخانه در کناره های بستر رود تشکیل می شود، بام، پشت بام، پنجره، دریچه، صفه یا جای هموار و بلند در کمر کوه
مستراح و کنار آب
حافظ و حفظ کننده، خزینه دار، پاسبان گنجینه
آرشیو، ضبط
عتیقه
عادلانه، عدالت، منصفانه
کسی که نام او را در سیاهه سربازان بنیچه دهات مینوشتند در صورتیکه بجای خود کس دیگری را بخدمت سربازی اعزام میکرد ماهانه ای باو می پرداخت (قاجاریه)
پنجره ای که از میله های فلزی سازند
سرنگون وارون
سرنگون وارون
ضبط شدن، در پرونده قرار گرفتن نامه، نگاهدارنده
راستین، براستی
دادگرانه
عامیانه
دلیرانه دلاورانه گردانه متهورانه دلیرانه
پنجره بالکانه، بالکن پیش آمدگی ساختمان
همچون بادبان بودن و عمل کردن مجازا بسرعت بردن، کشتی رانی
مجرم، مقصر، تقصیرکار
خانه بار، انبار، تجارتخانه
دیندار متدین دین دار بادین مقابل بی دیانت بی دین
پرستو پرستوک
بادرنجبویه
مانند برادر بطور برادری
مانند جادوان (عمل کردن)، مانند جادوگر: (آن چشم جادوانه عابد فریب بین کش کاروان حسن بدنباله میرود) (حافظ)
منفرد، مستقل، مجزا