جدول جو
جدول جو

معنی پادگانه

پادگانه((دِ نِ))
بام، پشت بام، پنجره، دریچه، فضای صاف و بلند در دامنه کوه
تصویری از پادگانه
تصویر پادگانه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پادگانه

پادگانه

پادگانه
دیواره هایی که از ته نشست های آب رودخانه در کناره های بستر رود تشکیل می شود، بام، پشت بام، پنجره، دریچه، صفه یا جای هموار و بلند در کمر کوه
فرهنگ فارسی عمید

پادگانه

پادگانه
صفه. فضای مسطح و بلند که در دامنۀ کوه واقع باشد، بام بلند، پنجره. دریچه، و گویا این کلمه مصحف بالکانه باشد
لغت نامه دهخدا

پادرانه

پادرانه
کسی که نام او را در سیاهه سربازان بنیچه دهات مینوشتند در صورتیکه بجای خود کس دیگری را بخدمت سربازی اعزام میکرد ماهانه ای باو می پرداخت (قاجاریه)
فرهنگ لغت هوشیار

بادگانه

بادگانه
دریچه مشبکی که توسط آن از درون اطاق بیرون را توان دید و بعکس
بادگانه
فرهنگ لغت هوشیار

مادگانه

مادگانه
همچون مادگان زنانه: تا ز درج گهر گشاید قند گویدش مادگانه لفظی چند... (هفت پیکر. ارمغان 147)
فرهنگ لغت هوشیار

بادگانه

بادگانه
دریچه مشبکی که توسط آن از درون اتاق بیرون را توان دید و به عکس
بادگانه
فرهنگ فارسی معین