جدول جو
جدول جو

معنی بادگانه

بادگانه((نِ))
دریچه مشبکی که توسط آن از درون اتاق بیرون را توان دید و به عکس
تصویری از بادگانه
تصویر بادگانه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بادگانه

بادگانه

بادگانه
دریچه مشبکی که توسط آن از درون اطاق بیرون را توان دید و بعکس
بادگانه
فرهنگ لغت هوشیار

بادگانه

بادگانه
نوعی پنجره یا پرده از جنس چوب های نازک که برای جریان یافتن هوا، جلو در یا پنجره کار می گذاشتند، کرکره
بادگانه
فرهنگ فارسی عمید

بادگانه

بادگانه
دریچۀ مشبکی را گویند که از درون خانه بیرون را توان دید و از بیرون درون را نتوان دید. (برهان). دریچه ای باشد مشبک و آنرا پالکانه نیز خوانند. (جهانگیری). دریچۀ مشبکی که از درون خانه بیرون را توان دید و از بیرون درون را نتوان دید و چنین درها در بنادر فارس خاصه بوشهر که بگرمی هوا معروف است بسیاراند که از بیرون درون را نبینند ولی باد آید و خانه را خنک کند و آن درها مانع باد نباشند و آن در راکرکری گویند. (آنندراج) (انجمن آرا). پنجره. رجوع به شعوری ج 1 ورق 190 و ناظم الاطباء شود:
از برون تاب خانه طبع یابی نزهتم
وز برای بادگانه چرخ بینی منظرم.
خاقانی.
و رجوع به پالکانه و کرکره شود
لغت نامه دهخدا

مادگانه

مادگانه
همچون مادگان زنانه: تا ز درج گهر گشاید قند گویدش مادگانه لفظی چند... (هفت پیکر. ارمغان 147)
فرهنگ لغت هوشیار

پادگانه

پادگانه
بام، پشت بام، پنجره، دریچه، فضای صاف و بلند در دامنه کوه
پادگانه
فرهنگ فارسی معین