جدول جو
جدول جو

معنی باخویش - جستجوی لغت در جدول جو

باخویش(خوی / خی)
سر بآب فروبردن و غوطه خوردن باشد. (برهان). غوطه وری، سخن غیر تحقیق گفتن. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، دعوی بیجا کردن. کسی را بوعده های دروغین و گفتار خوش میان تهی فریفتن:
رگ (یا: دل) تو تا پیش یار بنمائی
دل تو خوش کند بخوش گفتار
باد یک چند بر تو پیماید
اند کو را روا بود بازار.
رودکی.
، شراب خوردن. (برهان) (شرفنامۀ منیری) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شراب آشامیدن:
بیا ساقی از باده بردار بند
بپیمای پیمودن باد چند.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بالویز
تصویر بالویز
(پسرانه)
سفیر (نگارش کردی: باوز)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ناخوشی
تصویر ناخوشی
بیماری، مرض، بدحالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراخویش
تصویر فراخویش
به خود، با خود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی خویش
تصویر بی خویش
خارج شده از حالت طبیعی خود و فانی شده در معشوق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدخویی
تصویر بدخویی
زشت خویی، تندخویی، بدخلقی
فرهنگ فارسی عمید
در تداول بنایان و سفال گران قسمی تنبوشه که قسمتی از آن افقی و قسمتی عمودی است، (یادداشت مؤلف)، کم کم:
بنای طاقت من گر چه بود از بیستون افزون
به بازی بازی آخر پایمال نی سواران شد،
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زاخورش
تصویر زاخورش
زنی که طعام اندک خورد قتین
فرهنگ لغت هوشیار
شاد نبودن غمگینی، بیماری مریضی، ناخوبی ناپسندی بدی، ناگواری منغص بودن، ناخوشایندی تلخی، بد طعمی بدمزگی، درشتی خشونتناموافقی، کدورت نقار: (امیرنصرقاصدان فرستاد بطلب آن مال و وی (امیراسماعیل) نفرستاد میان ایشان بدین سبب ناخوشی پدید آمد)، ابتلا گرفتاری: یار مساعد بگه ناخوشی دامکشی کرد نه دامن کشی. (نظامی)، کوفت سیفلیس. یا سال ناخوشی. سال وبایی. یا خود را به ناخوشی زدن، خود را مریض وانمود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با خویش
تصویر با خویش
تنهائی، غوطه وری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیخویش
تصویر بیخویش
بیخود بیهوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادریش
تصویر بادریش
مغرور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناخوشی
تصویر ناخوشی
غمگینی، اندوه، بیماری، مرض، ناپسندی، زشتی، ناگواری، خشونت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واگویش
تصویر واگویش
بازگویی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
Blithely, Mirthfully
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
gaiement, joyeusement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
기쁘게 , 즐겁게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
喜んで , 楽しそうに
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
আনন্দিতভাবে , আনন্দের সঙ্গে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
neşeyle
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
kwa furaha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
प्रसन्नतापूर्वक , खुशी से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
خوشی سے , خوشی سے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
בשמחה , בשמחה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
alegremente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
dengan senang hati, dengan riang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
อย่างมีความสุข , อย่างมีความสุข
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
vrolijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
allegramente, gioiosamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
alegremente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
高兴地 , 快乐地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
весело
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
fröhlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
весело
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از با خوشی
تصویر با خوشی
wesoło, radośnie
دیکشنری فارسی به لهستانی