سر بآب فروبردن و غوطه خوردن باشد. (برهان). غوطه وری، سخن غیر تحقیق گفتن. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، دعوی بیجا کردن. کسی را بوعده های دروغین و گفتار خوش میان تهی فریفتن: رگ (یا: دل) تو تا پیش یار بنمائی دل تو خوش کند بخوش گفتار باد یک چند بر تو پیماید اند کو را روا بود بازار. رودکی. ، شراب خوردن. (برهان) (شرفنامۀ منیری) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شراب آشامیدن: بیا ساقی از باده بردار بند بپیمای پیمودن باد چند. نظامی