- ب
- دومین حرف الفبای فارسی، با، در حساب ابجد عدد ۲
نام واج «ب»
به اول بن مضارع اضافه می شود و فعل امر می سازد مثلاً برو، بگو، نشانۀ مضارع التزامی مثلاً بروم، بگویم، (پیشوند) به اول اسم اضافه می شود و صفت و قید می سازد مثلاً بسامان، به حق
معنی ب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
عنوان زنان منسوب به خانواده های سلطنتی و بزرگان، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند فاطمه بیگم
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
محل عبادت خدا، خانه یا کاخی که درآن ستون نباشد، محل و کوهی سنگی نزدیک کرمانشاه که فرهاد برای رساندن جوی شیر تا قصر شیرین مأمور به تراشیدن آن شد. (نگارش کردی: بستون)