معنی بیگرد
- بیگرد(دخترانه)
- بدون رقیب، کنایه از بسیار زیبا (نگارش کردی: بگهرد)
واژههای مرتبط با بیگرد
بیورد
- بیورد
- نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه
بشگرد
- بشگرد
- صیاد، شکارچی
بیخرد
- بیخرد
- آنکه خرد ندارد بیعقل گول کودن مقابل بخرد باخرد خردمند
بیدرد
- بیدرد
- آنکه دردی ندارد بیرنج بیحس، بیرحم شقی
بیخرد
- بیخرد
- احمق
برگرد
- برگرد
- پیرامون گرداگرد: برگرد ماه. توضیح لازم الاضافه است
پیگرد
- پیگرد
- دنبال کردن، تعقیب نمودن
پیگرد
- پیگرد
- گشتن در پی چیزی، در علم حقوق تعقیب و بازخواست کیفری، کسی که در پی چیزی می گردد و اثر چیزی را جستجو می کند، پی گردنده، گردنده در پی چیزی
بشگرد
- بشگرد
- شکار، شکارگاه، شکاری، صیاد
