معنی بینور
بینور
(دخترانه)
دیدنی (نگارش کردی: بینهوهر)
تصویر بینور
فرهنگ نامهای ایرانی
واژههای مرتبط با بینور
بیرور
بیرور
متفکر (نگارش کردی: بیرهوهر)
فرهنگ نامهای ایرانی
بینوا
بینوا
بی سروسامان
فرهنگ لغت هوشیار
بینوا
بینوا
غیرمرفه
فرهنگ واژه فارسی سره
سینور
سینور
مرز حد، آن سوی ماورا
فرهنگ لغت هوشیار
بینوا
بینوا
بی چیز، بیچاره، بی سر و سامان، ناتوان، درمانده، بدبخت
فرهنگ فارسی عمید
کینور
کینور
انتقام کشنده کینه ور: الوتر... کینور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
سینور
سینور
مرز، حد، ماوراء، آن سو
فرهنگ فارسی معین
چینور
چینور
چینوار. راست. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 347)
لغت نامه دهخدا
خینور
خینور
پل صراط. (ناظم الاطباء). اما کلمه دگرگون شدۀ چینود است
لغت نامه دهخدا