جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بیرام

بیرام

بیرام
ویران، ویرانه، بیران، نقیض آباد است، (آنندراج)، رجوع به بیران و ویران شود
لغت نامه دهخدا

بیرام

بیرام
بزبان ترکی عید است و در اصطلاح آنان عیدین یعنی عید فطر و عید گوسفندکشان (قربان، اضحی). (یادداشت مؤلف). مأخوذ از ترکی عید و جشن. (ناظم الاطباء). به عید نوروز نیز اطلاق کنند. رجوع به بیرم شود
لغت نامه دهخدا

بینام

بینام
بی اسم بدون نام، نوعی شرکت که بنام هیچیک از شرکا نامیده نمیشود بلکه بنام شیئی که تجارت کنند خوانده شود مانند شرکت بینام پشم و پوست
فرهنگ لغت هوشیار

بیراه

بیراه
آنکه راه را گم کرده باشد منحرف از راه گمراه، بی انصاف، آنکه کارهای ناشایسته کند، خواننده ای که خارج از مقام خواند، بیراهه
فرهنگ لغت هوشیار