- ایغر
- ترکی گشن نر گشن فحل
معنی ایغر - جستجوی لغت در جدول جو
- ایغر
- نر، گشن، اسب نر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فحلی گشنی نری. یا به ایغری در آمدن، گشنی کردن
گشنی، نری، جماع کردن حیوانات
الان
یادگیر
خار پشت
خردتر، کوچکتر، حقیرتر
خارپشت سیخول
باغیرت تر
شخص سرخپوست
سمت و مقصدی باشد که بان طرف رو کنند، برکت سعادت. یا اوغور بخیر. سفر بخیر، یا بد اوغور. بدیمن
مس زرد رومی خور داد ماه سیم رومی یکی از ماه های سریانی لاتینی تازی گشته هوا (هوا پارسی است) یکی از ماههای مشهور رومی مطابق ماه سوم بهار
یونانی تازی گشته سوسن زرد وچ (وج تازی گشته)
پلشت بری سترون کردن باژ ستاندن، باژ دادن: نهانی، زمین بی باژ بخشیدن تمام گرفتن عامل خراج را، دادن خراج بپادشاه در نهان و فراز از عمال آن، بخشیدن پادشاه زمینی را بشخصی بدون خراج، زمین اعطایی که داشتن آن متضمن معافیت کلی یا جزئی مالیاتی است
ریسمان چادر، گیاه خشک، گلیم که در آن گیاه پر کنند
شدنی تر، سوی چپ، خوارتر آسان تر، دست چپ چپ مقابل ایمن
اکنون، اینک
خار پشت جبلی
صغیرتر، کوچک تر، خردتر
اینجا، در اینجا
اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، فعلاً، حالیا، اینک، ایمه، الحال، همیدون، حالا، الآن، بالفعل، عجالتاً، ایدون، نون، فی الحال، کنون، همینک
اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، فعلاً، حالیا، اینک، ایمه، الحال، همیدون، حالا، الآن، بالفعل، عجالتاً، ایدون، نون، فی الحال، کنون، همینک
چپ، طرف چپ، سمت دست چپ، آسان تر
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
ماه پنجم از تقویم شمسی عربی، مطابق ماه مه، بین نیسان و حزیران
یکی از ماه های سریانی مطابق با ماه سوم بهار
تمام گرفتن عامل خراج را، دادن خراج به پادشاه در نهان و فرار از عمال آن، بخشیدن پادشاه زمینی را به شخصی بدون خراج
پارسی تازی شده ایر هم آوای پیر نره زهار مرد
یمن، شگون، فال نیک، خیر و برکت، عزم سفر
پارسی تازی گشته شغره گورکن از جانوران بنگرید به یغور از یوغور ماق: ترکی زمخت نا هنجار ستبر گنده ستبیر و عظیم الجثه (از لحاظ تشبیه به خمیرورآمده)