جدول جو
جدول جو

معنی ایغال - جستجوی لغت در جدول جو

ایغال
در بدیع آن است که شاعر قبل از آوردن قافیه مقصود خود را بیان کرده باشد و بعد برای تمام کردن شعر کلمه ای بیاورد که زائد به نظر آید
فرهنگ فارسی عمید
ایغال
در علم عروض آن است که شاعر معنی خویش تمام بگوید و چون بقافیت رسد لفظی بیارد که معنی بیت بدان مؤکدتر و تمامتر گردد چنانکه گفته اند:
آنکه بدرخشد چو مصقول آینه در آفتاب،
و شک نیست که لمعان آینۀ مصقول در آفتاب بیشتر و تمامتر باشد و لکن معنی بیت بذکر آفتاب احتیاج ندارد که تشبیه او آن مشبه را در روشنی و درخشیدن بآینۀ مصقول تمامست، (المعجم فی معاییر اشعار العجم چ مدرس رضوی ص 264)، رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و تعریفات جرجانی شود، بازایستادن از کاری، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی) (ناظم الاطباء)، وقف کردن بر مساکین چیزی را، خاموش بودن، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ایغال
(اِ تِ)
تیز رفتن، (از ’وغ ل’) (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)، زود رفتن و شتافتن در آن، (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
ایغال
تند راه رفتن
تصویری از ایغال
تصویر ایغال
فرهنگ لغت هوشیار
ایغال
دور رفتن، به دور جای شدن
تصویری از ایغال
تصویر ایغال
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اغیال
تصویر اغیال
غیل ها، درختان انبوه و درهم پیچیده، بیشه ها، جنگل ها، جمع واژۀ غیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیغال
تصویر تیغال
آشیانۀ پرندگان، لانۀ مرغ
شکرتیغال، ماده ای سفید و شیرین که توسط حشره ای بر روی شاخ و برگ گیاهی خاردار با گل های آبی رنگ به همین نام تولید می شود و مصرف دارویی دارد، خارشکر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
مشغول ساختن وسیله ای یا چیزی، به کار گرفتن، کسی را به کار وا داشتن، جایی را تصرف کردن، پیاده کردن نیروی نظامی در شهر یا اراضی کشور دیگر به قصد تصرف دائم یا موقت، مشغول مثلاً خط اشغال است، دوباره تماس می گیرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
شغل ها، کارها، پیشه ها، جمع واژۀ شغل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریغال
تصویر ریغال
زیغال، قدح، پیاله، قدح شراب خوری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایصال
تصویر ایصال
وصل کردن، پیوند کردن، رسانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیغال
تصویر پیغال
نیزه، نیزۀ کوتاه، پیکان، سنان، برای مثال دریغ آن سر و برز و آن یال او / هم آن تیر و آن تیغ و پیغال او (اسدی - لغت نامه - پیغال)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیغال
تصویر زیغال
قدح، پیاله، قدح شراب خوری، برای مثال شکفت لاله، تو زیغال بشکفان که همی / به دور لاله به کف برنهاده به، زیغال (رودکی - ۵۰۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایصال
تصویر ایصال
رسانیدن نامه، وصل نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
نیزه رمح: دریغ آن سرو برز و آن یال او هم آن تیر و آن تیغ و پیغال او. (فر. اسدی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایرال
تصویر ایرال
محیط و پیرامون و گرداگرد ودایره
فرهنگ لغت هوشیار
پلشت بری سترون کردن باژ ستاندن، باژ دادن: نهانی، زمین بی باژ بخشیدن تمام گرفتن عامل خراج را، دادن خراج بپادشاه در نهان و فراز از عمال آن، بخشیدن پادشاه زمینی را بشخصی بدون خراج، زمین اعطایی که داشتن آن متضمن معافیت کلی یا جزئی مالیاتی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایغاغ
تصویر ایغاغ
ترکی سخن چینی نمام سصخن چین ساعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امغال
تصویر امغال
شیر به شیر زاییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادغال
تصویر ادغال
جمع دغل، فسادها، تباهیها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع رغل، سبزی ترشی ها درجای خودنهادن، بچه شیردادن، گمراه شدن، ریختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازغال
تصویر ازغال
آب ریختن آبگونه ریختن، دانه رسانیدن، خون جهیدن، شیردادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیغال
تصویر زیغال
قدح پیاله بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیغال
تصویر بیغال
بی پایان، بینهایت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انغال
تصویر انغال
تباهی پراکنی سخن چینی تباهاندن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع وغل، ناخواندگان خود مهمانان، پناهگاه ها، سست کاران، به خود بندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایهال
تصویر ایهال
در ربودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایحال
تصویر ایحال
درگل افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایجال
تصویر ایجال
ترساندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
مشغول ساختن، جایی را تصرف کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایغار
تصویر ایغار
تمام گرفتن عامل خراج را، دادن خراج به پادشاه در نهان و فرار از عمال آن، بخشیدن پادشاه زمینی را به شخصی بدون خراج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایصال
تصویر ایصال
پیوند دادن، وصل کردن، رسانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیغال
تصویر بیغال
نیزه، رمح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیغال
تصویر پیغال
((پِ))
نیزه کوتاه، پیکان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیغال
تصویر تیغال
آشیانه مرغان، دارویی که در گیاهی خاردار تولید می شود
فرهنگ فارسی معین