جدول جو
جدول جو

معنی ایشن - جستجوی لغت در جدول جو

ایشن
شاشو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارشن
تصویر ارشن
(پسرانه)
اسب نر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایشا
تصویر ایشا
(پسرانه)
نام پدر داوود (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایرن
تصویر ایرن
(دخترانه)
نام ملکه روم شرقی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اکشن
تصویر اکشن
حرکت (Action) فرمانی است که کارگردان سر صحنه فیلم برای شروع کار به بازیگران میدهد. این فرمان معمولا بعد از آمادگی نور، صدا و دوربین صادر می شود و کارگردان به ترتیب می گوید `نور، صدا، دوربین` و اگر ایرادی درعملکرد شروع این مرحله پیش نیاید، دستور `حرکت` می دهد،
اکشن به رویداد مقابل دوربین نیز گفته می شود.
در اصطلاح به فیلمهای پر زد وخورد با حرکات فراوان دوربین و ریتم پرهیجان و سریع تدوین نیز گفته می شود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از اویشن
تصویر اویشن
آویشن، گیاهی علفی، خودرو، معطر با برگ های کوچک و ساقۀ کوتاه که مصرف خوراکی دارد مثلاً آویشن کوهی، آویشن شیرازی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیشن
تصویر پیشن
لیف خرما که از آن رسن یا چیز دیگر می بافند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایشه
تصویر ایشه
جاسوس، خبرچین، کسی که اخبار و اسرار کسی یا اداره ای یا مملکتی را به دست بیاورد و به دیگری اطلاع بدهد، جستجوکنندۀ خبر، هرکاره، آیشنه، خبرکش، منهی، زبان گیر، راید، رافع، متجسّس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
راست، طرف راست، سمت دست راست، مقابل ایسر
خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، بختیار، خجسته، نیکوبخت، سفیدبخت، مستسعد، صاحب دولت، نکوبخت، طالع مند، فرّخ فال، نیک اختر، بلنداقبال، صاحب اقبال، بلندبخت، خجسته طالع، خجسته فال، سعید، مقبل، خوش طالع، اقبالمند، فرخنده بخت، فرخنده طالع، شادبخت، جوان بخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
در امان، بی خوف، آسوده خاطر، برای مثال مشو ایمن که تنگدل گردی / چون ز دستت دلی به تنگ آید (سعدی - ۱۲۳)، امین، مورد اعتماد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میشن
تصویر میشن
پوست میش دباغت شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایشان
تصویر ایشان
ضمیر جمع دربارۀ انسان، ضمیر اشارۀ احترام آمیز برای سوم شخص مفرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
محفوظ، درامان، آسوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایشک
تصویر ایشک
ترکی خر ترکی خر خر الاغ: (زر نابش فتد بکف بی شک بخرد تو بره برای ایشک) (دهخدا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایون
تصویر ایون
اتم الکترولیت که حامل بار الکتریکی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخشن
تصویر اخشن
زبر درشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایشه
تصویر ایشه
خبر چین، جاسوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایشی
تصویر ایشی
ترکی خدیش کد بانو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشن
تصویر پیشن
لیف خرما که از آن رسن یا چیز دیگر میبافند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایشان
تصویر ایشان
ضمیر جمع درباره انسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میشن
تصویر میشن
پوست میش دباغت کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکشن
تصویر اکشن
((اَ کْ ش ِ))
عمل، کردار، حرکت، حمله، فیلم پر زد و خورد و پر تحرک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
((اَ مَ))
جانب راست، میمون، خجسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
((مِ))
محفوظ، مصون، سالم، در سلامت، رستگار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایشک
تصویر ایشک
((شَ))
خر، الاغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایشان
تصویر ایشان
((ضم.))
ضمیر شخصی، منفصل (جمع ذوی العقول)، فاعلی، ایشان گفتند، ایشان رفتند، اضافی، کتاب ایشان، خانه ایشان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیشن
تصویر پیشن
((شَ))
پیشند، لیف خرما که از آن رسن تابند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میشن
تصویر میشن
((شَ))
پوست میش دباغی شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اپشن
تصویر اپشن
توان گزینی، زبان زد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
Safe, Secure
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
безопасный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
sicher
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
безпечний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
bezpieczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
安全的
دیکشنری فارسی به چینی