معنی ایرن
- ایرن(دخترانه)
- نام ملکه روم شرقی
واژههای مرتبط با ایرن
بیرن
- بیرن
- خارج مقابل درون اندرون داخل، ظاهر چیزی روی چیزی مقابل درون باطن
اهرن
- اهرن
- از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری رومی
ایرج
- ایرج
- یاری دهنده آریائیها، پسرفریدون، پادشاه و پهلوان ایرانی، پهلوی از شخصیتهای شاهنامه، نام کوچکترین پسر فریدون پادشاه پیشدادی ایران
ایران
- ایران
- مکان آریائیان، محل زندگی آریائی ها، نام کشور باستانی ما، از نظر لغوی هم ریشه با کلمه آریا و ایرج
اکرن
- اکرن
- استبرک
اقرن
- اقرن
- پیوسته ابرو، گوسپند شاخدار
اکرن
- اکرن
- لاتینی استبرک از گیاهان استبرق
ایون
- ایون
- اتم الکترولیت که حامل بار الکتریکی است
ایمن
- ایمن
- محفوظ، درامان، آسوده
