- ایر
آلت تناسلی مرد
معنی ایر - جستجوی لغت در جدول جو
- ایر (اَ)
نره. ج، ایور، آیار، آیر. (آنندراج) (منتهی الارب). آلت تناسل. (برهان) (هفت قلزم). ذکر و قضیب. (غیاث). ذکر. (مهذب الاسماء). شرم مرد. قهبلس. زب. (یادداشت بخط مؤلف).
- ایر (اَیْیَ)
سنگ سخت. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء)
- ایر (اَیْیِ)
باد صبا و باد شمال. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
- ایر
جوششی باشد ریزه و باخارش و سوزش بسیار و آن را به عربی شری گویند، (برهان)، جوششی باشد ریزه و با خارش و سوزش که بسبب خون به صفرا آمیخته شده بشره را سرخ گرداند و بعربی شری گویند، (آنندراج) (انجمن آرا)، دانه های خرد که بر اندام برآید و خارش و سوزش بسیار کند و به عربی شری گویند، (رشیدی)، جوششی ریزه و با خارش که بر بدن آدمی برآید ونبات اللیل گویند، (ناظم الاطباء)
- ایر
پنبه، (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
- ایر
پارسی تازی شده ایر هم آوای پیر نره زهار مرد
- ایر
دمل و جوش های ریز با خارش و سوزش بسیار، آلت تناسلی مرد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
مکان آریائیان، محل زندگی آریائی ها، نام کشور باستانی ما، از نظر لغوی هم ریشه با کلمه آریا و ایرج
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
یاری دهنده آریائیها، پسرفریدون، پادشاه و پهلوان ایرانی، پهلوی از شخصیتهای شاهنامه، نام کوچکترین پسر فریدون پادشاه پیشدادی ایران
لاتینی تازی شده سپید فاغره (فاغره زنبق) کمبک سپید زنبق سفید ایرس، سوسن
