جدول جو
جدول جو

معنی اکومان - جستجوی لغت در جدول جو

اکومان
(اَکْ وَ)
به صیغۀ تثنیه، دو زیر پستان مرد. (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اندمان
تصویر اندمان
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر طوس سردار ایرانی و از سپاهیان کیخسرو پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارسمان
تصویر ارسمان
(پسرانه)
نام پهلوانی در کتاب سیرت جلال الدین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از الامان
تصویر الامان
پناه، زینهار، کلمه ای که هنگام ترس و وحشت و احساس خطر برای پناه جویی و کمک خواستن به کار برده می شود، برای مثال به کمندی درم که ممکن نیست / رستگاری به الامان گفتن (سعدی۲ - ۵۳۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتومات
تصویر اتومات
اتوماتیک، دستگاه خودکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکوان
تصویر اکوان
کون ها، بودن ها، پدید آمدن ها، هستی ها و عالم وجود، جمع واژۀ کون
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
در کمین نشاندن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی) ، احاطه کردن قوم کسی را. (از (ناظم الاطباء). در پناه خود آوردن. (آنندراج) ، برای حاجتی پیش کسی رفتن و یاری کردن آن کس در آن حاجت. (از اقرب الموارد) ، در یمین ویساری واقع شدن. (ناظم الاطباء) ، یاری دادن شکار شکارگر را برای صید. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
تثنیۀ امام. رجوع به امام شود.
لغت نامه دهخدا
صاحب منتهی الارب ذیل تدسیم آرد: به روغن تر کردن و سیاه کردن کومان زنخ بچه را تا چشم نرسد به وی، و در حاشیه نوشته: کومان برآمدگی باشد
لغت نامه دهخدا
(اَ)
قریه ای است در همدان. این قریه زادگاه اثیرالدین شاعر است. (حبیب السیر) (از ناظم الاطباء) (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَکْ)
یا اکوان دیو. دیو معروف که با رستم جنگ کرد و کشته شد. (از فرهنگ لغات شاهنامه). نام دیوی که رستم را به دریا انداخته بود و بعد به دست رستم کشته شد. (از برهان) :
نخسبیده بد رستم پهلوان
که اکوان دیو اندر آمد دمان.
فردوسی.
و رجوع به اکواد و مزدیسنا و ادب پارسی ص 56 و 163 و 289 و لباب الالباب ج 2 ص 116 و مجمل التواریخ والقصص ص 48 شود
لغت نامه دهخدا
(اَکْ)
جمع واژۀ کون. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ کون به معنی مخلوقات و موجودات است و می تواند جمع کائن باشد به معنی پیداشونده. (از آنندراج) (غیاث اللغات). جمع واژۀ کون به معنی هستیها. وجودها. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کون شود.
- اکوان اربعه، در علم کلام: حرکت، سکون، اجتماع، افتراق. (یادداشت مؤلف) ، فرزندان زیرک آوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). زیرک زادن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان رودبار بخش معلم کلایه شهرستان قزوین. سکنۀ آن 450 تن. آب آن از چشمه سار. محصول عمده آنجا غلات و فندق وذغال اخته و لبنیات. صنایع دستی زنان گلیم و جاجیم وکرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1) ، زه کمان و زه تار، رودۀ انباشته از مصالح. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
پوشیده گشتن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ / اُ مَ ویا)
بنی امیه. سلسله ای است از نسل امیه بن عبد شمس قرشی که پس از خلفای راشدین در سال 40 ه. ق. 660/ میلادی نخستین خلیفۀ آنان معاویه بن ابی سفیان زمام حکومت کشورهای اسلامی را در دست گرفت. با رسیدن خلافت به معاویه دورۀ جدیدی در حکومت اسلامی آغاز شد و این دوره تا سال 132ه. ق. 750/ میلادی که حکومت امویان بدست ابومسلم خراسانی منقرض گردید ادامه داشت. معاویه دمشق را مرکز خلافت خود و پایتخت قرار داد و پیش از مرگ، پسرش یزید را بعنوان وارث و جانشین خود معرفی کرد و بدین ترتیب اصل وراثت را در خلافت استوار کرد و سنت خلافت راشدین را ترک گفت و در دمشق دستگاه اداری محکمی پدید آورد و دستگاه پرتجمل و باشکوهی مانند دستگاههای پادشاهان ایران و امپراطوران روم ترتیب داد و زندگی شهرنشینی را که پیش از او کمتر بدان توجه شده بود توسعه داد، و معماری اسلامی از همین دوره آغاز گردید و مساجد تاریخی دمشق و مدینه و بیت المقدس ساخته شد. زبان عربی در زمان امویان رواج گرفت و مردم ممالک اسلامی بخصوص مردم شام زبان عربی را فراگرفتند. نخستین سکۀ اسلامی نیز در این دوره (در زمان خلافت عبدالملک) زده شد.
توجه مسلمانان در دورۀ امویان بفلسفه و بخصوص فلسفۀ یونان جلب گردید وهم در این دوره بود که بحثهای علوم شرعی و الهیات بمیان آمد و ادب عربی رواج گرفت و قواعد صرف و نحو تدوین گردید و خلاصه آنکه تمدن اسلامی که در دورۀ عباسیان به اوج ترقی خود رسید پایه گذاری گردید. امپراتوری اسلام در زمان امویان بمنتهای عظمت و وسعت خود رسید: زیاد بن ابیه که در زمان علی (ع) حکومت فارس را داشت در دورۀ معاویه حکومت بصره و کوفه را نیز بدست آورد و حیطۀ اقتدار او تا اقصی نقاط شرقی حکومت اسلامی کشیده شد. مسلمانان در همین سالها از طرفی به سند رسیدند و از طرفی از جیحون عبور کردند و برخی از بلاد آنسوی جیحون را گشودند. در زمان ولید بن عبدالملک (86-96 ه. ق.) قتیبه بن مسلم باهلی از سرداران معروف عرب در ولایات شرقی ایران دست بمحاربات بزرگی زد و بلخ و طخارستان و فرغانه و بخارا و بیکند و خیوه و سمرقند و بعضی از نواحی دیگر را گشود و تا کاشغر پیش رفت. این سردار پس از فوت ولید و جانشینی سلیمان سر بطغیان برداشت ولی کشته شد. در مغرب نیز افریقای شمالی و اندلس بدست حکومت اسلامی افتاد و مسلمانان با سرداری طارق بن زیاد از تنگه ای که میان آفریقا و اروپاست گذشتند و بتدریج تمام شبه جزیره اسپانیا را بتصرف درآوردند. در زمان هشام بن عبدالملک قسمتی از جنوب فرانسه را نیز تسخیر کردند ولی در محل پواتیه از شارل مارتل پادشاه فرانسه شکست خوردند. بدین ترتیب در زمان امویان حکومت اسلامی از مرزهای چین تا اقیانوس اطلس گسترده شد. امویان از همان آغاز کار با مخالفت شدید شیعیان و مردم مدینه روبرو شدند. خلفای اموی به سنت پیغمبر و خلفای راشدین پشت پا زده بودند و توجه به مسائل مادی و آماده ساختن وسایل شکوه و تجمل و گردآوری مال و منال دنیا را جانشین اندیشۀ دین و توجه به مبانی عالی اخلاقی کرده بودند. امویان از آل علی بیمناک بودند و از هر نوع اعمال زور و سخت گیری درباره این خاندان خودداری نمیکردند. حسین بن علی (ع) سومین امام شیعیان بفرمان یزید در دهم محرم سال 61 ه. ق. / 16اکتبر 680 میلادی با یارانش کشته شد. این واقعه در برانگیختن نفرت عمومی شیعیان و مخالفان امویان به مخالفت با دستگاه خلافت تأثیر عظیمی بخشید. امویان نسبت به ملل غیرعرب و بخصوص ایرانیان با نظر خوبی نمی نگریستند و بخصوص عمال آنان در ایران بسیار بدرفتاری میکردند. یزید بن مهلب که پس از قتیبه بن مسلم باهلی حکومت خراسان را یافته بود بعد از فراغت از امور آن دیار بگرگان که تا آن هنگام مستقل مانده بود تاخت و گرگان را فتح کرد و به مازندران حمله برد و پس از فتح ساری هنگام تعاقب دشمن در دره ای محصور شد و دستۀ بزرگی از سپاهیان او از میان رفتند و او سرانجام با سیصدهزار دینار جان خود را خرید و در بازگشت به گرگان دچارطغیان مرزبان آنجا گردید و پس از هفت ماه پیروز گشت و بسیاری از مردم گرگان را از دم شمشیر درگذرانید. این عمل و نظایر آن باعث شد که روزبروز بر ناخشنودی ایرانیان از امویان افزوده شود، تمایل ایرانیان به آل علی و تبلیغ اینان بضدیت با امویان بیشتر ایرانیان را بستیزه جویی با دستگاه خلافت اموی برمی انگیخت تا اینکه ابومسلم سردار رشید ایرانی برای ریشه کن ساختن دستگاه امویان با عبدالله سفاح از اولاد عباس بن عبدالمطلب برای خلافت اسلامی بیعت کرد و در زاب (مغرب ایران) سپاه مروان دوم اموی را در هم شکست و عبدالله سفاح بدستیاری وی بخلافت رسید و مروان منهزم و مقتول گردید (132ه. ق.). خلفای اموی بترتیب با تاریخ جلوس عبارتنداز:
معاویۀ اول 41 ه. ق. (661 میلادی)
یزید اول 60 (680)
معاویۀ دوم 64 (683)
مروان اول 64 (683)
عبدالملک 65 (685)
ولید اول 86 (705)
سلیمان بن عبدالملک 96 715)
عمر بن عبدالعزیز 99 717)
یزید دوم 101 720)
هشام بن عبدالملک 105 724)
ولید دوم 125 744)
یزید سوم 126 744)
ابراهیم بن ولید 126 744)
مروان دوم 127-132 745-750).
رجوع به تاریخ الامم و الملوک محمد بن جریر طبری جزء 7 و 8 و 9 و الکامل ابن اثیر جزء 3 و 4 و 5 و تاریخ الخلفاء سیوطی ص 348 و مجمل التواریخ و القصص ص 295 و روضهالصفا چ خیام ج 3 ص 62 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 114 و معجم الانساب زامباورجزء 1 ص 1 و تاریخ ایران تألیف سر پرسی سایکس ترجمه فخر داعی گیلانی ج 1 ص 759 و ریحانه الادب ج 6 ص 275 واسلام (از مجموعۀ چه میدانم ؟) تألیف دومینینگ سوردل ترجمه حسینی نژاد ص 21 و طبقات سلاطین اسلام و تاریخ ادبیات صفا ج 1 ص 11 و سایر کتابهای تاریخ عمومی شود
لغت نامه دهخدا
آواز، روزسخت، روزآسان روز نرم از واژه های دو پهلویست (از لغات اضداد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتنان
تصویر اکتنان
پوشیده شدن، فروپوشیدن، سپید گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتمان
تصویر اکتمان
پوشیده گرایی پنهان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکمان
تصویر اکمان
پنهان داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
به زنهار گرفتن، استوانی (اعتماد کردن)، پیش پرداخت استوار داشتن امین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استمان
تصویر استمان
زنهار خواهی، پناه خواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انومیان
تصویر انومیان
آردم از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اورمان
تصویر اورمان
اشکال و زحمت و رنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجوفان
تصویر اجوفان
شکم و زیر شکم کاواکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتفان
تصویر اکتفان
گابیدن گایش گای
فرهنگ لغت هوشیار
دو آسال های کیشی و آسال های دینی (کیش شرع) اصول دین و اصول فقه، اصول کلام و اصول فقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکوان
تصویر اکوان
عالم وجود
فرهنگ لغت هوشیار
پناه زینهار به دادم برس به فریادم برس زینهارخ پناه (کلمه ای که وقت نزول حوادث گویند) : (هرلحظه ها تفی بتو آواز میدهد کاین دامگه نه جای امانست الامان) (خاقانی) یاالامان گفتن، کلمه (الامان) را بر زبان راندن زینهار خواستن: بکمندی درم که ممکن نیست رستگاری بالامان گفتن، (سعدی) پناه، هنگام ترس و وحشت و تسلیم گفته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتوبان
تصویر اتوبان
((اُ))
جاده پهن ماشین رو دو طرفه، آزادراه، بزرگ راه (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجودان
تصویر اجودان
آجودان، افسری که در خدمت افسر عالی رتبه باشد، آژان، مأمور پلیس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادهمان
تصویر ادهمان
((اَ هَ))
اسب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الامان
تصویر الامان
((اَ اَ))
زینهار! پناه !
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکوان
تصویر اکوان
جمع کون، هستی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکتفان
تصویر اکتفان
گایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکتمان
تصویر اکتمان
پنهان شدن، پوشیده گرایی
فرهنگ واژه فارسی سره