- اکهاء
- رنجورشدن، کارآمدان، هنروران
معنی اکهاء - جستجوی لغت در جدول جو
- اکهاء
- به گونه رمن کار آمدان هنروران رنجور شدن، رنجورکردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ابرگشادگی باز شدن ابر
رنگ گرفتن غوره خرما، نازکردن
ساختن پیشدالان ساختن در گاهی، ساختن گنجینه
خیرگی، کاهش دید
آخالها، خاک روبه ها، دورکردن
کارکشتگی استوار کاری
ستم کردن زن نازا گرفتن
دور کردن، برگردانیدن
خیرگی، کاهسش دید
به زبان رنجاندن
جمع کفوء، همسران، برابران، خمانیدن، بازداشتن، پساوند نمایی در چامه سرایی دو واژه را که آهنگ یکسان دارند ولی وات های جور ندارند پساوند گردانند مانند: صحو و سهو یا بحر و شهر، بازدارندگان، همالان، همانندان، خم کردن، خمانیدن، راه بر تافتن، از مقصود منحرف گشتن، خم و کج کردن
سلاک دادن خانه، سلاک دادن ستور (سلاک کرایه)، دیر کردن، سخن به درازا کشیدن
گدامنشی، زفتی (بخل)
باز داشتن، دست برداشتن، افکندن، سرود شنیدن، مشغول کردن، غافل شدن از کاری
آب دادن تیغ، گرم کردن اسپ، به آب رسیدن، تیز کردن
جمع نهی، تالاب ها آبگیرها استخرها پیام رسانی، آگاهاندن، پیشنهاد کردن آگاه کردن اطلاع دادن خبر دادن، رسانیدن پیغام
در قافیه، آوردن حروف روی قریب المخرج در قافیه که از عیوب شعر است مانند «گ» و «ک» در کلمات «سگ» و «شک»
جمع کفوء، همسران، مانندها