جمع واژۀ کباء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ کباء، به معنی خاکروبۀ خانه ها. (آنندراج). جمع واژۀ کبا و کبّی (اقرب الموارد). رجوع به کباء و کبا و کبی شود
جَمعِ واژۀ کِباء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ کباء، به معنی خاکروبۀ خانه ها. (آنندراج). جَمعِ واژۀ کِبا و کِبّی (اقرب الموارد). رجوع به کباء و کبا و کبی شود
جمع کفوء، همسران، برابران، خمانیدن، بازداشتن، پساوند نمایی در چامه سرایی دو واژه را که آهنگ یکسان دارند ولی وات های جور ندارند پساوند گردانند مانند: صحو و سهو یا بحر و شهر، بازدارندگان، همالان، همانندان، خم کردن، خمانیدن، راه بر تافتن، از مقصود منحرف گشتن، خم و کج کردن
جمع کفوء، همسران، برابران، خمانیدن، بازداشتن، پساوند نمایی در چامه سرایی دو واژه را که آهنگ یکسان دارند ولی وات های جور ندارند پساوند گردانند مانند: صحو و سهو یا بحر و شهر، بازدارندگان، همالان، همانندان، خم کردن، خمانیدن، راه بر تافتن، از مقصود منحرف گشتن، خم و کج کردن