معنی اکبار - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با اکبار
اکبار
- اکبار
- بزرگ دیدن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). بزرگ آمدن. (برهان).
لغت نامه دهخدا
اکبار
- اکبار
- جَمعِ واژۀ کَبر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کبر شود
لغت نامه دهخدا
اصبار
- اصبار
- لبه ها کناره ها، جمع صبر، درنگ ها درنگ کردن درنگیدن، شکیبا گردانیدن، ترش شدن شیر
فرهنگ لغت هوشیار