فعل سوم شخص مفرد معین که ماضی نقلی به کمک آن صرف می شود مثلاً گفته است، مقابل نیست، فعل سوم شخص مفرد مضارع از مصدر «بودن»، هست مثلاً هوا سرد است اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان که امروزه یک پنجم از اصل آن باقی مانده است، ابستا، استا، وستا، ستا، برای مثال شهنشاه ایران سر و تن بشست / به جایی خرامید با زند و است (فردوسی - ۴/۲۷۷)
فعل سوم شخص مفرد معین که ماضی نقلی به کمک آن صرف می شود مثلاً گفته است، مقابلِ نیست، فعل سوم شخص مفرد مضارع از مصدر «بودن»، هست مثلاً هوا سرد است اَوِستا، کتاب مقدس زرتشتیان که امروزه یک پنجم از اصل آن باقی مانده است، اَبِستا، اَستا، وَستا، سَتا، برای مِثال شهنشاه ایران سر و تن بشست / به جایی خرامید با زند و اُست (فردوسی - ۴/۲۷۷)
ضمیر مخاطب مذکر، یعنی تو. (ناظم الاطباء). تو مذکر. (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی). تو که مردی. (آنندراج) ، کندن موی و پشم. (ناظم الاطباء) ، کندن موی و پر. (از اقرب الموارد)
ضمیر مخاطب مذکر، یعنی تو. (ناظم الاطباء). تو مذکر. (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی). تو که مردی. (آنندراج) ، کندن موی و پشم. (ناظم الاطباء) ، کندن موی و پر. (از اقرب الموارد)