معنی اژغ اژغ شاخه هایی از درخت که برای پیرایش درخت می برند، چرک تن، اژغ، ازغ تصویر اژغ فرهنگ فارسی معین
اژغ اژغ شاخه هائی را گویند که از درخت بریده باشند و بعربی جلمه خوانند. (برهان قاطع). آژغ. (فرهنگ ناصری). ازغ. ازگ. ستاک. و رجوع به ازگ شود. لغت نامه دهخدا
الغ الغ بزرگ، والامقام، بزرگوار، برای مِثال مؤمن و ترسا جهود و گبر و مغ / جمله را رو سوی آن سلطان الغ (مولوی - ۹۴۰) فرهنگ فارسی عمید
ارغ ارغ آروق، باد گلو، گازی که در لوله های گوارشی ایجاد شود، اگر این گاز در معده باشد ممکن است با صدای مخصوصی از دهان خارج شود و اگر در روده باشد از مخرج خارج می گردد، آروغ فرهنگ فارسی معین