جدول جو
جدول جو

معنی افت

افت
افتادن، کم و کاست، کاهش
افت و خیز: افتادن و برخاستن، کنایه از کامیابی و ناکامی، کنایه از وقفه و پیشرفت
تصویری از افت
تصویر افت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با افت

افت

افت
بهتان و افتراء. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا

افت

افت
افتادن به میان داری یعنی در کشتی دو کس را از هم جدا کردن. (از آنندراج) (غیاث اللغات).
لغت نامه دهخدا

افت

افت
ماده شتری که صبر و ثباتش بیشتر باشد. (ناظم الاطباء). ماده شتری که صبر و ثباتش بدان غایت باشد که در دیگران نباشد. (منتهی الارب) (آنندراج).
لغت نامه دهخدا