جدول جو
جدول جو

معنی اپوزیسیون - جستجوی لغت در جدول جو

اپوزیسیون
فرانسوی ناپذیری رودررویی برابرنهش
تصویری از اپوزیسیون
تصویر اپوزیسیون
فرهنگ لغت هوشیار
اپوزیسیون
((اُ پُ))
موضع گیری مخالف در برابر یک نظریه یا سیاست، حزب یا جبهه مخالف، گروه مخالف (واژه فرهنگستان)
تصویری از اپوزیسیون
تصویر اپوزیسیون
فرهنگ فارسی معین
اپوزیسیون
برابر نهش، رودررویی، ناپذیری
تصویری از اپوزیسیون
تصویر اپوزیسیون
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کمپوزیسیون
تصویر کمپوزیسیون
تنظیم نور، زاویۀ دروبین و مکان شخص یا شیء هنگام عکاسی، فیلمبرداری یا نقاشی، ترکیب بندی، در موسیقی آهنگ سازی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکسپوزیسیون
تصویر اکسپوزیسیون
نمایشگاه، جای نمایش دادن، جایی که کالاهای بازرگانی، اشیای صنعتی، محصولات کشاورزی و یا آثار هنری به نمایش گذارده شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پزیسیون
تصویر پزیسیون
جا، مکان، موضع، وضع و حالت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکسپوزیسیون
تصویر اکسپوزیسیون
فرانسوی نمایش نشان دادن نمایشگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمپوزیسیون
تصویر کمپوزیسیون
ترکیب اشیا طرح، ابداع و ابتکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوزیمیون
تصویر اوزیمیون
یونانی تازی شده جیر جیر از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پزیسیون
تصویر پزیسیون
فرانسوی کجایی (این زبانزد فرزانی)، نهاد، چگونگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژوکستاپوزیسیون
تصویر ژوکستاپوزیسیون
فرانسوی برهمگوالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمپوزیسیون
تصویر کمپوزیسیون
((کُ پُ))
ترکیب، ترکیب بندی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکسپوزیسیون
تصویر اکسپوزیسیون
نشان دادن، نمایش، نمایش گاه
فرهنگ واژه فارسی سره