جدول جو
جدول جو

معنی اولیتر - جستجوی لغت در جدول جو

اولیتر
(اَ لا تَ)
اولی + تر، سزاوارتر و بهتر. (ناظم الاطباء) :
ایزد او را از پی سالاری ملک آفرید
زو که اولیتر بگنج و لشکر و تاج و نگین.
فرخی.
ورگ زدن اندر این فصل (بهار) اولیتر از آن بود که اندر فصلهای دیگر. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). بدین سبب اولیترین روزگاری بدارو خوردن روزگار خزان است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
گفت او را نیست الا درد لوت
پس جواب احمق اولیتر سکوت.
مولوی.
ترک احسان خواجه اولیتر
کاحتمال جفای بوابان
بتمنای گوشت مردن به
که تقاضای زشت قصابان.
سعدی.
ایام شباب است شراب اولیتر
با سبزخطان بادۀ ناب اولیتر
عالم همه سربسر رباطیست خراب
در جای خراب هم خراب اولیتر.
حافظ.
رجوع به اولی شود، امید داشتن. (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
اولیتر
اصول انسانیت، مکتب انسان گرائی
تصویری از اولیتر
تصویر اولیتر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کولیار
تصویر کولیار
(پسرانه)
نام روستایی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژوپیتر
تصویر ژوپیتر
سیّارۀ مشتری، در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، قاضی چرخ، سعد السّعود، زاوش، سعد اکبر، زواش، زاووش، قاضی فلک، برجیس، زوش، اورمزد، هرمز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اولی تر
تصویر اولی تر
سزاوارتر، شایسته تر، بهتر، برای مثال ترک احسان خواجه اولی تر / کاحتمال جفای بوابان (سعدی - ۱۱۲) . با آنکه اولی خود صفت تفضیلی است، باز هم در فارسی علامت صفت «تر» به آن می افزایند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از والاتر
تصویر والاتر
بالاتر، بلندتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اولویت
تصویر اولویت
تفوق، رجحان، برتری، مقدم بودن، پیش از چیزی یا کسی قرار داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوپیتر
تصویر پوپیتر
وسیله ای برای قرار دادن کاغذ نت نوازنده بر روی آن، پاینت
فرهنگ فارسی عمید
(قُوْ وَ تَ)
سبقت و تقدم. (ناظم الاطباء). اولویت. برتری. پیشی.
لغت نامه دهخدا
نخستین ها، بن ها نمودها، جمع اولیه: نخستینهااولها، تصورات و تصدیقات بدیهی و قضایای ضروری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولترا
تصویر اولترا
فرانسوی فرا پیشوند برخی واژگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولویت
تصویر اولویت
تفوق و رحجان، برتری، سبقت و تقدم، افضیلت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوتیتر
تصویر سوتیتر
فرانسوی زیرنشین، زیرنویس پانامه
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی گندم پا از گیاهان گیاهی از تیره گندمیان که جزو گیاهان علفی پایا میباشد. گلهایش منفرد و بشکل خوشه در انتهای ساقه قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولیت
تصویر اولیت
پیشی تقدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکلیمتر
تصویر اکلیمتر
فرانسوی شیبسنج
فرهنگ لغت هوشیار
سزاوارتر اولی. توضیح (اولی) خود صفت تفضیلی است ولی در فارسی آنرا صفت گیرند و علامت تفضیل (تر) بدان ملحق کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژوپیتر
تصویر ژوپیتر
نام ستاره مشتری، خدای خدایان در نزد رومیان قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اگالیتر
تصویر اگالیتر
فرانسوی برابرخواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولیاء
تصویر اولیاء
((اَ یا اُ))
جمع ولی، بزرگان، یاران، دوستان، عارفان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اولویت
تصویر اولویت
((ا ُ لَ یَّ))
برتری داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژوپیتر
تصویر ژوپیتر
((تِ))
مشتری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اولویت
تصویر اولویت
برتری، نخستینگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکلیمتر
تصویر اکلیمتر
شیب سنج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اگالیتر
تصویر اگالیتر
برابرخواه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اولویت
تصویر اولویت
Precedence, Priority
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اولویت
تصویر اولویت
priorité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اولویت
تصویر اولویت
Vorrang, Priorität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اولویت
تصویر اولویت
пріоритет
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اولویت
تصویر اولویت
pierwszeństwo, priorytet
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اولویت
تصویر اولویت
优先
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اولویت
تصویر اولویت
precedência, prioridade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اولویت
تصویر اولویت
precedenza, priorità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اولویت
تصویر اولویت
precedencia, prioridad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اولویت
تصویر اولویت
превосходство , приоритет
دیکشنری فارسی به روسی