جدول جو
جدول جو

معنی اوغام - جستجوی لغت در جدول جو

اوغام
(اَ)
جمع واژۀ وغم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). به معنی نفس و گرانجان که ناخوش دارند آنرا و کولی و جنگ و کینه یا کینۀ جای گرفته در سینه و قهر. (آنندراج). رجوع به وغم شود
لغت نامه دهخدا
اوغام
جمع و غم، کین ها، کینه توزان، گرانجانان، بیداد مندی ها، گولان، جنگ ها
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اوغاد
تصویر اوغاد
مردمان فرومایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارغام
تصویر ارغام
به خاک انداختن چیزی، کنایه از شکست دادن و خوار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوهام
تصویر اوهام
وهم ها، گمان ها، خیال ها، شبح ها، ذهن ها، ترس ها، جمع واژۀ وهم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اورام
تصویر اورام
ورم ها، برآمدگی هایی در بدن به واسطۀ آسیب یا صدمه یا بیماری، آماس ها، جمع واژۀ ورم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
درآمیختن چیزی در چیزی، در هم کردن، در علم زبانشناسی ترکیب کردن دو حرف هم مخرج و به صورت مشدد درآوردن آن مانند «بتّر» که در اصل «بدتر» بوده و «تا» و «دال» را در هم ادغام کرده اند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوضام
تصویر اوضام
جمع وضم، دیگپوش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوهام
تصویر اوهام
خیالات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوغان
تصویر اوغان
افغان و ناله و زاری
فرهنگ لغت هوشیار
جمع وغل، ناخواندگان خود مهمانان، پناهگاه ها، سست کاران، به خود بندان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع وجم، ستبرترها، دراز تر، ناکسان، کمینگان، فرسنگسارها، سنگ های بر هم نهاده کالار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوخام
تصویر اوخام
جمع وخم، گرانباران ناساز گاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اورام
تصویر اورام
جمع ورم، آماس ها جمع ورم آماسها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارغام
تصویر ارغام
بخاک مالیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
در هم شدن، مدغم، در بردن حرفی درحرفی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوغاد
تصویر اوغاد
((اَ یا اُ))
جمع وغد، کم خردان، ابلهان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اوهام
تصویر اوهام
((اَ یا اُ))
جمع وهم، گمان ها، خیالات، پندارها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارغام
تصویر ارغام
((اِ))
به خاک مالیدن، بینی کسی را به خاک مالیدن، خوار کردن، خشم گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
((اِ))
در هم فشردن و فرو بردن دو چیز، حرفی را در حرف دیگر آمیختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
یکپارچه کردن، یکی کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
Consolidation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
consolidation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
consolidación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
konsolidasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
การรวม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
consolidatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
合并
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
consolidamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
consolidação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
konsolidacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
консолідація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
Konsolidierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
консолидация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ادغام
تصویر ادغام
एकत्रीकरण
دیکشنری فارسی به هندی