جدول جو
جدول جو

معنی اواسط - جستجوی لغت در جدول جو

اواسط
اوسط ها، میانه ها، میانین ها، متوسط ها، معتدل ها، جمع واژۀ اوسط
تصویری از اواسط
تصویر اواسط
فرهنگ فارسی عمید
اواسط
(اَ سِ)
جمع واژۀ اوسط. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). میانه و میانه تر. (غیاث اللغات). وسط و میانه و میان.
- اواسط ماه، میانه های ماه.
- اواسط ناس، مردمان میانه حال که نه چندان توانگر باشند ونه فقیر. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
اواسط
وسط، میانه ها
تصویری از اواسط
تصویر اواسط
فرهنگ لغت هوشیار
اواسط
((اَ س ِ))
جمع وسط، میانه ها، میان ها، مردمان متوسط
تصویری از اواسط
تصویر اواسط
فرهنگ فارسی معین
اواسط
میانه ها، میانه ها
تصویری از اواسط
تصویر اواسط
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واسط
تصویر واسط
در میان، آنچه در میانه باشد مثلاً حد واسط، کسی که در وسط نشسته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوسط
تصویر اوسط
میانه، میانین، متوسط، معتدل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوساط
تصویر اوساط
وسط ها، میانه ها، چیزهایی که نه خوب باشد نه بد، جمع واژۀ وسط
فرهنگ فارسی عمید
(اَ سَ)
میانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). میانگی. (ترجمان علامۀ جرجانی، ترتیب عادل) (مهذب الاسماء).
- اوسطالشی ٔ، مابین دو کرانۀ آن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).
- حد اوسط، حد وسط. (مهذب الاسماء).
- علم اوسط، ریاضی (هندسه، هیأت، ارثماطیقی (یا خواص اعداد) ، موسیقی یا علم الحان). (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ وسط. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
- اوساط ناس، مردمان عادی، نه بزرگ نه خرد. طبقۀ متوسط: چنانکه ملوک را از آن فواید تواند بود اوساط مردمان را هم منافع حاصل تواند شد. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
شهری در اندلس و از آن شهر است ابوعمرو احمد بن ثابت. (منتهی الارب). شهرکی است به اندلس از اعمال قیره. (معجم البلدان). حمدالله مستوفی درباره غاری که در کوههای آن است افسانه ای آورده است. رجوع شود به نزهه القلوب چ اروپا مقالۀ سوم ص 289
منزلی است از بنی قشیر. (منتهی الارب). از منازل بنی قشیر است. (از معجم البلدان)
منزلی است میان عدنیه و صفراء. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ آسیه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به آسیه شود
لغت نامه دهخدا
(اَ طط)
آطّه. (ناظم الاطباء) ، فقیه ومؤمن بزبان حبشه. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اوساط
تصویر اوساط
جمع وسط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اواسط الناس
تصویر اواسط الناس
مردمان از طبقه متوسط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوسط
تصویر اوسط
میانه، میانگی، معتدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واسط
تصویر واسط
میانجی، نشیننده در میان قوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوساط
تصویر اوساط
((اُ یا اَ))
جمع وسط، میان ها، میانه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اوسط
تصویر اوسط
پسندیده تر، برگزیده، میانه، میانین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واسط
تصویر واسط
((س))
میانجی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اواسط هفته
تصویر اواسط هفته
Midweek
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اواسط هفته
تصویر اواسط هفته
milieu de la semaine
دیکشنری فارسی به فرانسوی
آبستن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از اواسط هفته
تصویر اواسط هفته
середина недели
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اواسط هفته
تصویر اواسط هفته
Mitte der Woche
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اواسط هفته
تصویر اواسط هفته
середина тижня
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اواسط هفته
تصویر اواسط هفته
środek tygodnia
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اواسط هفته
تصویر اواسط هفته
周中的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اواسط هفته
تصویر اواسط هفته
meio da semana
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اواسط هفته
تصویر اواسط هفته
metà settimana
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اواسط هفته
تصویر اواسط هفته
mitad de la semana
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اواسط هفته
تصویر اواسط هفته
midden van de week
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اواسط هفته
تصویر اواسط هفته
กลางสัปดาห์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اواسط هفته
تصویر اواسط هفته
pertengahan minggu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اواسط هفته
تصویر اواسط هفته
सप्ताह के मध्य
دیکشنری فارسی به هندی