حرف عطف است به معنی یا و در خبر برای شک آید یا ابهام و در انشاء برای تخییر یا اباحه و یا مطلق جمع و یا تقسیم و یا تقریب. (از ناظم الاطباء) : و ارسلناه الی مائه الف او یزیدون: (قرآن /37 148).
حرف عطف است به معنی یا و در خبر برای شک آید یا ابهام و در انشاء برای تخییر یا اباحه و یا مطلق جمع و یا تقسیم و یا تقریب. (از ناظم الاطباء) : و ارسلناه الی مائه الف او یزیدون: (قرآن /37 148).
ضمیر غایب است نسبت به ذوی العقول چه غیر ذوی العقول را آن گویند، (برهان)، و اکثر ضمیر آن هم به ذوی العقول آمده، (آنندراج) (هفت قلزم)، کلمه اشاره است که بشخص غایب اشاره می کند و نیز ضمیر منفصل است در صورتی که مرجع آن شخص باشد، (از ناظم الاطباء)، سوم شخص مفرد غائب (در حالت فاعلی و مضاف الیه بودن و در حالت مفعولی) : چون از آن روز برنیندیشی که بریده شود در او انساب وندر او بر گناهکار به عدل قطره ناید مگر بلا ز سحاب، ناصرخسرو
ضمیر غایب است نسبت به ذوی العقول چه غیر ذوی العقول را آن گویند، (برهان)، و اکثر ضمیر آن هم به ذوی العقول آمده، (آنندراج) (هفت قلزم)، کلمه اشاره است که بشخص غایب اشاره می کند و نیز ضمیر منفصل است در صورتی که مرجع آن شخص باشد، (از ناظم الاطباء)، سوم شخص مفرد غائب (در حالت فاعلی و مضاف الیه بودن و در حالت مفعولی) : چون از آن روز برنیندیشی که بریده شود در او انساب وندر او بر گناهکار به عدل قطره ناید مگر بلا ز سحاب، ناصرخسرو