جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اوج نما

دور نما

دور نما
پرده نقاشی یا عکسی که منظره ای دور را نشان دهد، منظره چشم انداز
دور نما
فرهنگ لغت هوشیار

خوش نما

خوش نما
ویژگی هر چیزی که به نظر خوب می آید و ظاهرش خوشایند باشد، خوش منظره
خوش نما
فرهنگ فارسی عمید

خوش نما

خوش نما
خوش منظر. منظری. دیداری. اَنِق. حَسَن ُالْمَنظَر. نیکومنظر. نیکونما. خوبرو. (یادداشت مؤلف). مقابل بدنما.
- خوشنما نبودن، در انظار خوب نبودن. مخالف آداب نیک و اخلاق حسنه بودن. خوشایند نبودن
لغت نامه دهخدا

ابن نما

ابن نما
نجیب الدین ابوابراهیم محمد بن جعفر بن محمد بن نمای حلی ربعی. فقیه شیعی. او شاگرد ابن ادریس و استاد محقق صاحب شرایع است. وفات او به 645 هجری قمری بوده است
نجم الدین جعفر بن محمد فرزند نجیب الدین ابوابراهیم محمد. فقیه و محدث. او راست: کتاب مثیرالاحزان و کتابی در اخبار مختار بن ابی عبیدۀ ثقفی
نجم الدین جعفر بن شمس الدین محمد بن جعفر فرزندزادۀنجم الدین جعفر بن محمد. او راست: کتاب منهج الشیعه
نظام الدین احمدفرزند نجیب الدین ابوابراهیم محمد. از فقهای شیعه
جلال الدین حسن فرزند نظام الدین احمد. فقیه شیعی
لغت نامه دهخدا

روی نما

روی نما
روی نمای. رونما. (آنندراج) (ناظم الاطباء). هدیه ای که در دیدار نخستین روی عروس بر او دهند:
باز و جز باز کنون روی نیارند نمود
گاه آن است که سیمرغ شود روی نمای.
فرخی.
ندارد این زمی و آب هیچ کار جز آنک
بجهد روی نما را همی دهند اجری.
ناصرخسرو.
جان پیشکشت سازم اگر پیش من آیی
دل روی نمایت دهم ار روی نمایی.
خاقانی.
بر سر خاقنی اگر دست فروکنی سزد
کاوست دلی و نیم جان روی نمای چون تویی.
خاقانی.
بادا عروس بخت ترا زینتی که چرخ
هر ساعتش به روی نما صد جهان دهد.
؟ (از انجمن آرا).
رجوع به رونما شود
لغت نامه دهخدا

رو نما

رو نما
پول یا هدیه ای که به هنگام دیدن روی عروس یا نوزاد دهند
رو نما
فرهنگ لغت هوشیار