- اهون
- سست تر، آسان تر، پست تر، خوارتر
معنی اهون - جستجوی لغت در جدول جو
- اهون ((اَ وَ))
- آسان تر، سست تر، پست تر، خوارتر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیعانه
تون گلخن آتون گلخن گرمابه، تنور گچ پز و نان پز، کوره آهک پزان، آتشدان آهنین. تون گلخن آتون گلخن گرمابه، تنور گچ پز و نان پز، کوره آهک پزان، آتشدان آهنین
پست تر، نزدیک تر، کمینه تر، فرومایه تر
دختر دشتان (دشتان حائض)
درنگ کردن، بهانه جستن، به راه پدر رفتن پیروی از پدر
رخنه و راه و مجرایی که زیر زمین حفر کنند نقب سمج اهون
جمع رهن، گرویی ها گروگان ها جمع رهن گروها گروگان
دوست داشتنی دلخواه تر
بزرگ سر
خوارتر
شکمباره پر خور، گول
گول، دراز بالا، بی باک شوریده مغز کم خرد سبکسار
افتادن، دراز شدن، دراز کردن، فرود آمدن، پرویش، نشان دادن، جمع هوی، کامها، خواستها، خواهشها، جمع هوا، آرزوهای نفس
اتم الکترولیت که حامل بار الکتریکی است
تنه بریده، خوشه خرما
سست ترین
ظرف فلزی استوانه ای از جنس چوب، سنگ که در آن چیزی می کوبند یا می سایند، کابیله
هواها، میلهای نفس، هوس ها، خواسته های نفس، جمع واژۀ هوا
رخنه، مجرایی که در زیر زمین باشد، راه زیرزمینی، نقب، سمجه، برای مثال به آهون زدن در زمان شتاب / سبک تر ز ماهی روند اندر آب (اسدی - ۳۴۶)
اهریمن، در آیین زردشتی مظهر شر و فساد و تاریکی و ناخوشی و پلیدی، راهنمای بدی، شیطان، اهرمن، آهرمن، هرماس، اهرامن، هریمن، آهرن، اهریمه
ظرفی فلزی یا سنگی که در آن ادویه و تخمهای گیاهان و غیره را با دسته ای کوبند
تون، گلخن، گلخن گرمابه، تنور گچ پز و نان پز، کوره آهک پزان، آتشدان آهنین
رخنه، نقب
خواری، رسوایی
کلمۀ تاکید هان،برای مثال آواز آمد که رو در آتش / تا یافت شوی به گلستان هون (مولوی۲ - ۷۴۰)
کلمۀ تاکید هان،
زمین یا کشتزار شیارکرده و کلوخ زار
آرامی، آهستگی، وقار
زمین کلوخ وار شیار کرده