معنی اهوا اهوا افتادن، دراز شدن، دراز کردن، فرود آمدن، پرویش، نشان دادن، جمع هوی، کامها، خواستها، خواهشها، جمع هوا، آرزوهای نفس فرهنگ لغت هوشیار