حیران و واله و شیفته. (برهان) (هفت قلزم) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). حیران و شیفته. (انجمن آرا). واله و حیران. (شعوری) : در راه خدا مگو که رهوار بماند بگذشت و ازو بس در شهوار بماند حق جو حق دید خلق حیران ماندند شط رفت ببحرخویش و اهوار بماند. (از شعوری)
حیران و واله و شیفته. (برهان) (هفت قلزم) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). حیران و شیفته. (انجمن آرا). واله و حیران. (شعوری) : در راه خدا مگو که رهوار بماند بگذشت و ازو بس در شهوار بماند حق جو حق دید خلق حیران ماندند شط رفت ببحرخویش و اهوار بماند. (از شعوری)
جمع واژۀ دور. گردشها. - ادوار، یا ادوار سنین، دوره ای که احکامیان و منجمین برای هر کوکبی از بدو خلقت تا امروز قائل شده اند و آنرا بفارسی هزارات گویند.
جَمعِ واژۀ دَور. گردشها. - ادوار، یا ادوار سنین، دوره ای که احکامیان و منجمین برای هر کوکبی از بدو خلقت تا امروز قائل شده اند و آنرا بفارسی هزارات گویند.