معنی اهدار - فرهنگ فارسی معین
معنی اهدار
- اهدار
- هدر ساختن، پامال کردن، مباح کردن خون کسی
تصویر اهدار
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اهدار
اهدار
- اهدار
- باطل کردن خون. (المصادر زوزنی). رایگان و مباح گردانیدن خون را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). باطل و مباح کردن خون را. (آنندراج). خون باطل کردن. (تاج المصادر بیهقی).
لغت نامه دهخدا
اصدار
- اصدار
- باز گردانیدن، روانه کردن فرستادن، پراکندن باز گردانیدن روانه کردن گسیل داشتن فرستادن، صادر کردن ورقه یا حکم یا ابلاغی
فرهنگ لغت هوشیار