معنی ادوار - فرهنگ فارسی معین
معنی ادوار
ادوار
جمع دور، گردش ها، زمان ها، دوایر نود و یک گانه موسیقی
تصویر ادوار
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ادوار
ادوار
ادوار
مراحل، دوره ها مثلاً ادوار زندگی، زمان ها، در موسیقی مَقام
فرهنگ فارسی عمید
ادوار
ادوار
جَمعِ واژۀ دَور. گردشها. - ادوار، یا ادوار سنین، دوره ای که احکامیان و منجمین برای هر کوکبی از بدو خلقت تا امروز قائل شده اند و آنرا بفارسی هزارات گویند.
لغت نامه دهخدا
ادرار
ادرار
حرکت دادن، بیرون آوردن باد و باران از ابر، ونیز بمعنی پیشاب و شاش هم گویند
فرهنگ لغت هوشیار
ادخار
ادخار
اذخار ذخیره کردن ذخیره نهادن انبار کردن اندوختن جمع کردن پس انداز کردن چیزی را، بر گزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.