- اهدب
- دراز مژه
معنی اهدب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دراز خود سر دراز نادان
کر پشت کج پشت کج پشت کوژ مرد کوژپشت آنکه سینه اش فرو شده و پشتش بر آمده باشد
پیمانه بزرگ
ترکی مگیر و مکش
ترسناکتر
راهدان تر راهبرتر رهدان تر
شکم گنده
مژه چشم
هدیه دادن هدیه فرستادن
پوست پوست ناپیراسته پوست خام پوست پوست نا پیراسته پوست دباغی نشده
هدیه فرستادن، هدیه دادن
پوستی که دباغی نشده باشد، پوست
ویژگی کسی که سینه اش فرورفته و پشتش برآمده است، گوژپشت، برای مثال بس مبارز که زیر گرز تو کرد / پشت چون پشت مردم احدب (فرخی - ۱۴)
جمع هدب، مژه های چشم، برگ های نازک و باریک، ریشه باریک جامه
مژه ها، موی پلک چشم
Donation
пожертвование
Spende
пожертва
darowizna
doação
donazione
donación
donatie
การบริจาค
sumbangan
مناعةٌ
תרומה