جدول جو
جدول جو

معنی اهدب - جستجوی لغت در جدول جو

اهدب
دراز مژه
تصویری از اهدب
تصویر اهدب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اخدب
تصویر اخدب
دراز خود سر دراز نادان
فرهنگ لغت هوشیار
کر پشت کج پشت کج پشت کوژ مرد کوژپشت آنکه سینه اش فرو شده و پشتش بر آمده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اردب
تصویر اردب
پیمانه بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدب
تصویر ازدب
ترکی مگیر و مکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهیب
تصویر اهیب
ترسناکتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهدی
تصویر اهدی
راهدان تر راهبرتر رهدان تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهدر
تصویر اهدر
شکم گنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهداب
تصویر اهداب
مژه چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهدا
تصویر اهدا
هدیه دادن هدیه فرستادن
فرهنگ لغت هوشیار
پوست پوست ناپیراسته پوست خام پوست پوست نا پیراسته پوست دباغی نشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهدا
تصویر اهدا
هدیه فرستادن، هدیه دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اهاب
تصویر اهاب
پوستی که دباغی نشده باشد، پوست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احدب
تصویر احدب
ویژگی کسی که سینه اش فرورفته و پشتش برآمده است، گوژپشت، برای مثال بس مبارز که زیر گرز تو کرد / پشت چون پشت مردم احدب (فرخی - ۱۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احدب
تصویر احدب
((اَ دَ))
گوژپشت. کسی که پشتش قوز و برآمدگی داشته باشد، شمشیر کج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اردب
تصویر اردب
((اَ دَ))
پیمانه ای است برابر بیست و چهار «صاع» و آن شصت و چهار من باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اهداب
تصویر اهداب
جمع هدب، مژه های چشم، برگ های نازک و باریک، ریشه باریک جامه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اهاب
تصویر اهاب
((اِ))
پوست، پوست دباغی نشده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اهداب
تصویر اهداب
مژه ها، موی پلک چشم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اهدا
تصویر اهدا
Donation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
пожертвование
دیکشنری فارسی به روسی
การบริจาค
دیکشنری فارسی به تایلندی