- اهداف
- آماج
معنی اهداف - جستجوی لغت در جدول جو
- اهداف
- جمع هدف، نشانه تیر
- اهداف
- هدف ها، غرض ها، مقصودها، نشانه های تیر، جمع واژۀ هدف
- اهداف
- جمع هدف
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سپس سوار نشستن برترک نشستن (ترک که به آرش رهانیست پارسی است)، برترک نشاندن، گوارزدن (گوار کنایه مسخرگی)، برآمدن ستارگان، جمع ردف، برترک نشستگان از پی در آمدن از پی فرا شدن پس روی کردن پیروی کردن در پی کسی رفتن، از پی در آوردن سپس نشاندن به ترک نشاندن کسی را با خود سوار کردن، از جمله کنایات است و کنایات آنست که چون گوینده بخواهد معنیی را بگوید یکی از توابع و لوازم آنرا بگوید و اشارت کند چنانکه گویند (دیگ فن از آتشدان فرو نمیاید) کنایت از اینکه او مهمان نواز است و همواره در خانه او مهمانی بر پاست. شاعری در حق طبیبی بیمارکش گفته: آنها که ز تیر و تیغ نگریزند از هیبت کشکاب تو خون می ریزند تو رفته بروستا و شهری بمراد بیمار همی شوند و بر میخیزند. یا ارداف نجوم. از پس یکدیگر بر آمدن ستارگان
شامه هشتن (شامه مقنعه (هشته فرو گذاشته رها کرده آویخته، تیرگی چشم، چراغ فرا گرفتن، پرده بر گرفتن، خوابیدن
جمع صدف، غلاف مروارید
پیش کش
گابیدن، روی پوشاندن، پرکوهگی (کوهه موج)، گستردن، فروهشتن
شتابیدن آمادگی برای گریه نرم خندیدن
جمع هدم، جامه های کهنه، گلیم های پشمینه
پایمال کردن، هدر دادن
مژه چشم
پیشکش، نیوتش، هدیه دادن، هدیه فرستادن
صدف ها، نوعی جانور نرم تن آبزی که بدنش در یک غلاف سخت جا دارد و در بعضی انواع آن مروارید پرورش می یابد، پوشش آهکی و سخت این جانور، جمع واژۀ صدف
در بدیع آوردن توابع و لوازم و مترادفات لفظی به جای خود آن لفظ، برای مثال شنیدم که در روز امّید و بیم / بدان را به نیکان ببخشد کریم (سعدی۱ - ۳۷) ، که مراد از «روز بیم و امید» روز قیامت است
((اِ))
فرهنگ فارسی معین
از پی درآمدن، پیروی کردن، در پی کسی رفتن، از پی درآوردن، سپس نشاندن، به ترک نشاندن، نجوم، از پس یکدیگر برآمدن ستارگان
جمع صدف
هدر ساختن، پامال کردن، مباح کردن خون کسی
جمع هدب، مژه های چشم، برگ های نازک و باریک، ریشه باریک جامه
بزرگان دربار
مژه ها، موی پلک چشم
گوش، نره
هدیه دادن هدیه فرستادن
هدیه فرستادن، هدیه دادن
Donation
пожертвование
Spende
пожертва
darowizna
doação
donazione