جدول جو
جدول جو

معنی انیشکی - جستجوی لغت در جدول جو

انیشکی
انه شکی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انوشک
تصویر انوشک
(دخترانه)
نام زنی در زمان ساسانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اویشک
تصویر اویشک
گیاهی پوشیده از کرک، با برگ های بیضوی و گل های کوچک سفید و میوه ای قهوه ای رنگ به اندازۀ فندق که در طب قدیم به عنوان تب بر و دافع کرم به کار می رفته، پنیربند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیشکی
تصویر پیشکی
ویژگی کاری که پیش از وقت انجام داده شود، ویژگی پولی که پیش از موعد پرداخت به کسی بدهند، پیش از موعد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگشتی
تصویر انگشتی
جای انگشت در دستکش، پوشش لاستیکی برای محافظت از انگشت زخم شده، پیشامدگی باریک یا پهنی که به عنوان راهنما یا محافظ در یک مکانیسم به کار می رود، قطعه ای از نوعی خم کن که به تیر بالایی بسته یا از آن باز می شود تا خمکاری شکل های صندوقی را آسان کند، هر قطعۀ انگشت مانند، فرورفتگی های حاشیۀ کتاب های مرجع که بر روی آن ها حروف الفبا برای آسان شدن جستجو نوشته شده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انطاکی
تصویر انطاکی
از مردم انطاکیه
فرهنگ فارسی عمید
(اَ گُ)
قسمی طعام زفت که از بلغور و نخود و ماش و لوبیا پزند که توان با انگشت خورد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
قسمی گندم که در سیستان زراعت می شود و آن را بلائی نیز گویند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مَ شِ)
منسوب است به مناشک. (از انساب سمعانی). رجوع به مناشک شود
لغت نامه دهخدا
(گُ جِ)
منسوب به گنجشک.
- روزۀ گنجشکی، در تداول عوام، روزه ای که کودکان بگیرندو چون گرسنه شوند افطار کنند. روزۀ کله گنجشکی
لغت نامه دهخدا
(اَ شَ / شِ)
حیات ابد. بی مرگی. رجوع به انوشه شود
لغت نامه دهخدا
(اَ گُ)
نام گروهی از جانوران ریز. جانوران انگشتی نازا و بدون دهان و شاخک هستند. و رجوع به جانورشناسی عمومی فاطمی ج 1 ص 206 شود
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس، در 144 هزارگزی جنوب میناب و 10 هزارگزی مشرق راه مالرو جاسک به میناب. درجلگۀ گرمسیر مالاریاخیزی واقع است و 80 تن سکنه دارد. آبش از چاه و محصولش خرما و شغل مردمش زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دروازه بان. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(اَ شَ / شِ)
تغافل. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
منسوب به انطاکیه. اهل انطاکیه. رجوع به انطاکیه شود.
لغت نامه دهخدا
تصویری از انطاکی
تصویر انطاکی
منسوب به انطاکیه از مردم انطاکیه اهل انطاکیه
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره گندمیان که ساقه هواییش بر خلاف گندمیان دیگر تو پر است و نسج سلولی داخل ساقه محتوی مقدار زیادی شیره قندی قابل استخراج میباشد ساقه اصلی گیاه نیشکر در حقیقت ساقه زیر زمینی است که در زیر خاک میخزد و با ریشه اشتباه میشود. از این ساقه خزنده زیر زمینی در نقاط مختلف ساقه هوایی خارج میشود. ریشه های افشان نیز در زیر خاک بوجود میاید. ساقه هوایی این گیاه بفواصل مختلف دارای گره هایی است که از محل این گره های بر روی دو ردیف برگهای دندانه دار و روبانی شکل و متقابل و طویل که مانند غلافی ساقه را در بر گرفته اند خارج میشوند. گلهایش در انتهای ساقه هوایی قرار میگیرند که آرایش یک سینله یی دارند. این گلها دور از هم قرار گرفته اند. بنظر می آید که اصل این گیاه از هندوستان و جزایر جاوه و سوماترا باشد ولی امروزه در اکثر کشورهایی که شرایط آب و هوایی مناسب داشته باشند بمنظور استخراج قند آنرا میکارند. مهمترین کشورهای کشت نیشکر عبارتند از: کوبا هاوایی جاوه و هندوستان. ارتفاع ساقه هوایی نیشکر بین 3 تا 6 متر است و قطر آن بین 3 تا 5 سانتی متر میباشد. فاصله گره های ساقه معمولا بین 5 تا 20 سانتی متر میباشد (فاصله بین گره های فوقانی بیشتر است)، طول برگهایش گاهی تا 2 متر هم میرسد. تکثیر این گیاه در زراعت غالبا بواسطه قلمه است و در صورتیکه رقم جدیدی از نیشکر را بخواهند بکشت بذر آن میپردازند نیشکر: قصب السکر: قصب. یا نیشکر خط. خط سبز
فرهنگ لغت هوشیار
آوازی چون آواز تیز که از میان دو لب فراهم کرده بر آورند، بعنوان مسخره و تحقیر کسی صدای تیز از دهان بر آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
از پیشزودتر از هنگام مقرر، آنچه که پیش دهند برای خرید یااجاره یا کرایه خانه دکان و مانند آن مساعده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایچکی
تصویر ایچکی
مقرب ندیم خاص، جمع ایچکیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انیشه
تصویر انیشه
جاسوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندکی
تصویر اندکی
کمی مقابل بسیاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایشکچی
تصویر ایشکچی
دروازه بان (پرده دار) دروازه بان
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به گنجشک. یا روزه گنجشک. روزه ای که کودکان بگیرند و چون گرسنه شوند افطار کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایشکچی
تصویر ایشکچی
دروازه بان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انوشک
تصویر انوشک
((اَ شَ))
جاوید، بی مرگ، خوش، خرم، انوشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایچکی
تصویر ایچکی
((چَ))
مقرب، ندیم، خاص، جمع ایچکیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیشکی
تصویر پیشکی
((شَ))
کاری که پیش از وقت انجام شود، پولی که پیش از وقت پرداخت شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیشکی
تصویر شیشکی
((شَ))
صدایی است که برای مسخره کردن کسی از دهن برآورند
فرهنگ فارسی معین
همیشه، همواره
فرهنگ گویش مازندرانی
از محله های قدیمی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
آز، طمع، حرص و آز، کمبود مواد غذایی
فرهنگ گویش مازندرانی
ناشتا
فرهنگ گویش مازندرانی
بیماری دهان که به صورت دانه های چرکین سفید بر روی زبان ظاهر
فرهنگ گویش مازندرانی