- انگژوا
- آغل گوسفندان
معنی انگژوا - جستجوی لغت در جدول جو
- انگژوا
- حربا، انگروا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جایی که گوسفندان در آن بخوابند، زاغه، آغل
خاموش باشید، گوش دهید (انتصوا را گوش کن خاموش باش چون زبان حق نگشتی گوش باش خ) (مثنوی) توصیح ماخوذ است از آیه 203 سوره 7 اعراف)
در هوا، معلق آویخته
فرود آیید، باز جانها را چو خواهد در علو بانگ آید از تقیبان که انزلوا، (مثنوی)
انگدان
نانی که بر روی آتش زغال پخته گردد انگشتوا
بنگرید، نگاه کنید: (امرحق بشنو که گفتست: انظروا سوی این آثاررحمت آر روا (مثنوی) توضیح ماخوذ است از آیه 49 سوره 30 روم
آویخته، سرنگون، سرگردان، سرگشته، درواژ، درواه، دروا، معلق، برای مثال ای که از هر سر موی تو دلی اندرواست / یک سر موی تو را هر دو جهان نیم بهاست (کمال الدین اسماعیل - ۲۸۰) ، سرگشته، سرگردان، حیران
انجدان، گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، رافه، انگژه، انگیان، انگدان، انگژد
کاسنی، گیاهی خودرو با برگ های کرک دار، ساقه ای کوتاه و گل های آبی که ریشه، برگ و دانۀ آن مصرف دارویی دارد، هرگاه دانه های تلخ آن با گندم مخلوط و آرد شود طعم آرد را تلخ می کند، تلخ دانه، هندبید، کسنی، تلخ جکوک، تلخ جوک، تلخک، هندبا، انوپا، هندباج
گوشه گیری
گوشه گرفتن گوشه گیر شدن کناره گیری کردن، گوشه گیری گوشه نشینی
به زیر افتادن
صمغ و ماده چسبنده لزجی که از درختان مخصوصا درختان آلو و آلوچه و گوجه خارج میشود و در برابر هوا انجماد می یابد
میوه ای لطیف و شیرین
انگدان
مصغر انگژ کجک
صمغ، انغوزه
نوردیده شدن پیچیده شدن نوشته شدن طی شدن، در برداشتن حاوی بودن
انگم، مادۀ چسبناک که از تنه و شاخۀ برخی درختان میوه دار بیرون می آید و سفت می شود، صمغ درخت زنج، ازدو
درنوردیده شدن، پیچیده شدن، طی شدن
انگل، انگشتان دست
انگله، دکمه، منگوله، حلقه، جادکمه، انگل، انگیل
انگله، دکمه، منگوله، حلقه، جادکمه، انگل، انگیل
انگژ، بیل پهن که با آن زمین را هموار کنند، آلتی آهنی که پیلبانان با آن پیل را می رانند، کجک
گوشه گرفتن، گوشه گیر شدن، کناره گیری کردن، گوشه نشینی
انجدان، گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، انگیان، رافه، انگژد، انگدان، انگوژه
انگشت
میوه رز، درخت رز، مو
انجدان، گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، انگدان، رافه، انگژه، انگیان، انگوژه
میوۀ خوشه ای با دانه های آب دار و شیرین به رنگ ها و انواع گوناگون، درخت این میوه، تاک، مو، رز
انگور عسکری: در علم زیست شناسی نوعی انگور که دانه های ریز و پوست نازک سبز دارد
انگور صاحبی: در علم زیست شناسی نوعی انگور که دانه هایش درشت و سرخ رنگ است
انگور خلیلی: در علم زیست شناسی نوعی انگور که دانه های آن درشت تر از انگور عسکری است
انگور یاقوتی: در علم زیست شناسی نوعی انگور که دانه هایش ریز، گرد، سرخ رنگ و به هم چسبیده است
انگور عسکری: در علم زیست شناسی نوعی انگور که دانه های ریز و پوست نازک سبز دارد
انگور صاحبی: در علم زیست شناسی نوعی انگور که دانه هایش درشت و سرخ رنگ است
انگور خلیلی: در علم زیست شناسی نوعی انگور که دانه های آن درشت تر از انگور عسکری است
انگور یاقوتی: در علم زیست شناسی نوعی انگور که دانه هایش ریز، گرد، سرخ رنگ و به هم چسبیده است
Recluse, Seclusion, Isolation
изоляция , отшельник , уединение
Isolation, Einsiedler, Abgeschiedenheit