معنی انگوم - فرهنگ فارسی عمید
معنی انگوم
- انگوم
- انگم، مادۀ چسبناک که از تنه و شاخۀ برخی درختان میوه دار بیرون می آید و سفت می شود، صمغ درخت زنج، ازدو
تصویر انگوم
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با انگوم
انگوم
- انگوم
- صمغ و ماده چسبنده لزجی که از درختان مخصوصا درختان آلو و آلوچه و گوجه خارج میشود و در برابر هوا انجماد می یابد
فرهنگ لغت هوشیار
انگوم
- انگوم
- انگم. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به انگم شود، جَمعِ واژۀ نَمِر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پلنگان. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
انگول
- انگول
- اَنگُل، انگشتان دست
اَنگَله، دکمه، منگوله، حلقه، جادکمه، اَنگَل، اَنگیل
فرهنگ فارسی عمید