روان شدن سراب و درخشیدن آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رفتن سراب. (تاج المصادر بیهقی) ، صوت مع تنحنح، فرس انوح، اسب بسیارتنفس و اسبی که در رفتن کام لگام بدندان گیرد و سر بجنباند. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
روان شدن سراب و درخشیدن آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رفتن سراب. (تاج المصادر بیهقی) ، صوت مع تنحنح، فرس انوح، اسب بسیارتنفس و اسبی که در رفتن کام لگام بدندان گیرد و سر بجنباند. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
جمع واژۀ نهر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (ترجمان علامه جرجانی، ترتیب عادل بن علی) : لذت انهار خمر اوست ما رابی حساب راحت ارواح لطف اوست ما را بی سخن. منوچهری. - انهار اربعه، سیحون و جیحون و نیل و فرات. (انجمن آرا). - انهار حدایق فلکی، کنایه از نجوم با ثابت و سیارات. (انجمن آرا). - انهار فردوس، کنایه از آب و شراب و شیر و انگبین. (انجمن آرا).
جَمعِ واژۀ نَهر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (ترجمان علامه جرجانی، ترتیب عادل بن علی) : لذت انهار خمر اوست ما رابی حساب راحت ارواح لطف اوست ما را بی سخن. منوچهری. - انهار اربعه، سیحون و جیحون و نیل و فرات. (انجمن آرا). - انهار حدایق فلکی، کنایه از نجوم با ثابت و سیارات. (انجمن آرا). - انهار فردوس، کنایه از آب و شراب و شیر و انگبین. (انجمن آرا).
روز کردن و بروز درآمدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، بزمین چسبیدن شتر وقت فروخفتن، گرفتن و دریافتن شراب کسی را. مست شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
روز کردن و بروز درآمدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، بزمین چسبیدن شتر وقت فروخفتن، گرفتن و دریافتن شراب کسی را. مست شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
ریزان شدن آب. (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل بن علی) (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) ، (اصطلاح منطقی) جمع واژۀ نوع در برابر جنس و فصل. رجوع به نوع در همین لغت نامه شود
ریزان شدن آب. (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل بن علی) (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) ، (اصطلاح منطقی) جَمعِ واژۀ نوع در برابر جنس و فصل. رجوع به نوع در همین لغت نامه شود