جمع واژۀ نهر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (ترجمان علامه جرجانی، ترتیب عادل بن علی) : لذت انهار خمر اوست ما رابی حساب راحت ارواح لطف اوست ما را بی سخن. منوچهری. - انهار اربعه، سیحون و جیحون و نیل و فرات. (انجمن آرا). - انهار حدایق فلکی، کنایه از نجوم با ثابت و سیارات. (انجمن آرا). - انهار فردوس، کنایه از آب و شراب و شیر و انگبین. (انجمن آرا).