تیره گردانیدن زندگانی را بر کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، به بینی رسیدن آب و جز آن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) : انفه الماء، رسید آب تا بینی او در حوض و جوی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، پاسپر کردن شتران مرغزارستور نارسیده را. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
تیره گردانیدن زندگانی را بر کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، به بینی رسیدن آب و جز آن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) : انفه الماء، رسید آب تا بینی او در حوض و جوی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، پاسپر کردن شتران مرغزارستور نارسیده را. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لاغر گردانیدن پیری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). لاغر گردانیدن پیری و بیماری. (از اقرب الموارد) ، از جای بیامدن کتف. (تاج المصادر بیهقی). در رفتن عضوی از جای خود. (از اقرب الموارد)
لاغر گردانیدن پیری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). لاغر گردانیدن پیری و بیماری. (از اقرب الموارد) ، از جای بیامدن کتف. (تاج المصادر بیهقی). در رفتن عضوی از جای خود. (از اقرب الموارد)
اجاص و آلو. (ناظم الاطباء). آلو. (مهذب الاسماء) ، پایان. عاقبت. (فرهنگ فارسی معین) : مرد در شهر خویش با نیروست دیده هم در میان چشم نکوست پشته هامون شود به انجامش جوی جیحون شود بآرامش خاک در ساکنی پسندیده است چون بجنبید آفت دیده است. سنایی (کارنامۀ بلخ). در هر چه از اعتدال یاریست انجامش آن بسازگاریست. نظامی
اجاص و آلو. (ناظم الاطباء). آلو. (مهذب الاسماء) ، پایان. عاقبت. (فرهنگ فارسی معین) : مرد در شهر خویش با نیروست دیده هم در میان چشم نکوست پشته هامون شود به انجامش جوی جیحون شود بآرامش خاک در ساکنی پسندیده است چون بجنبید آفت دیده است. سنایی (کارنامۀ بلخ). در هر چه از اعتدال یاریست انجامش آن بسازگاریست. نظامی