معنی انقاذ
انقاذ
((اِ))
رهانیدن، نجات یافتن
تصویر انقاذ
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با انقاذ
انقاذ
انقاذ
یکسو گردانیدن، نجات دادن، رهانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
انقاذ
انقاذ
رهانیدن، نجات دادن، جدا کردن
فرهنگ فارسی عمید
انقاذ
انقاذ
یک سو گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
لغت نامه دهخدا
اشقاذ
اشقاذ
راندن
فرهنگ لغت هوشیار
انباذ
انباذ
کم و اندک
فرهنگ لغت هوشیار
انقاه
انقاه
بهبود بخشیدن، نیوشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
انقاع
انقاع
در آغشتن، خیسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
انقاض
انقاض
جمع نقض شکسته ها فرو کرده ها
فرهنگ لغت هوشیار
انقاص
انقاص
کم کردن کاستن از کار انداختن
فرهنگ لغت هوشیار