جدول جو
جدول جو

معنی انفرادی - جستجوی لغت در جدول جو

انفرادی
(اِ فِ)
منسوب به انفراد، فردی: زندگی انفرادی. مقابل زندگی اجتماعی. تنها بسر بردن
لغت نامه دهخدا
انفرادی
تکی اوازیک منسوب به انفراد فردی مقابل جمعی: زندگی انفرادی
تصویری از انفرادی
تصویر انفرادی
فرهنگ لغت هوشیار
انفرادی
تنهایی
تصویری از انفرادی
تصویر انفرادی
فرهنگ واژه فارسی سره
انفرادی
تکی، تنهایی، فرادا، فردی
متضاد: جمعی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انفراد
تصویر انفراد
یگانه شدن، تنها شدن، تنهایی، تنها کاری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامرادی
تصویر نامرادی
ناکامی، حرمان
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تِ)
یگانه شدن و تنها گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). تنها شدن. (تاج المصادر بیهقی) (غیاث اللغات). استفراد. (یادداشت مؤلف). تفرد. وحدت. وحدانیت، منتشر و پراکنده گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). تفرق. (از اقرب الموارد) ، روان شدن آب. (ترجمان القرآن جرجانی). انصباب. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
ارسالی:وجوه انفادی، اقمشۀ انفادی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از انفصالی
تصویر انفصالی
منسوب به انفصال یا تناسخ انفصالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفعالی
تصویر انفعالی
منسوب به انفعال: کیفیات انفعالی جنبش انفعالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
سره سنجانه خرده گیرانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انحرافی
تصویر انحرافی
کژ گرایانه ورتکیک منسوب به انحراف: ذوق انحرافی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفادیه
تصویر انفادیه
مونث انفادی، جمع انفادیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفرادات
تصویر انفرادات
جمع انفراد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامرادی
تصویر نامرادی
ناکامی بی مرادی حرمان یاس: (بمجالست ومنافثت اهل آن بقعه... تزجیت ایام نامرادی میکردم)، عدم رضایت ناخشنودی، بدبختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفجانی
تصویر انفجانی
یاوه داری گزافگو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفادی
تصویر انفادی
منسوب به انفاد ارسالی: وجوه انفادی اقمشه انفادی، جمع انفادیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفراد
تصویر انفراد
یگانه شدن و تنها گردیدن، تنها شدن، وحدت، یکتائی، تفرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفعالی
تصویر انفعالی
منسوب به انفعال، مربوط به انفعال، جنبش انفعالی، مبتنی بر خواسته های دیگران نه تصمیم گیری و اراده شخصی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انفصالی
تصویر انفصالی
منصوب به انفصال، برکنار شده، کارمند انفصالی، جدا شده، بخش انفصالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انفراد
تصویر انفراد
((اِ فِ))
تنها شدن، تنها کاری کردن، یگانگی، تنهایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انیرانی
تصویر انیرانی
خارجی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افرادی
تصویر افرادی
کسانی
فرهنگ واژه فارسی سره
انحصار، تنهایی، تنهایی، فردی، ویژگی
متضاد: عموم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
Explosive, Exploding, Implosive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
Critically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ویژگی خاص، فردیت، منحصر به فرد بودن، تکینگی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
взрывной , взрывчатый , имплозивный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
критически
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
explosiv, implosiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
kritisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
вибуховий , імплозивний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
критично
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
krytycznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انفجاری
تصویر انفجاری
wybuchowy, implozja
دیکشنری فارسی به لهستانی