معنی انفعالی
- انفعالی
- منسوب به انفعال، مربوط به انفعال، جنبش انفعالی، مبتنی بر خواسته های دیگران نه تصمیم گیری و اراده شخصی
واژههای مرتبط با انفعالی
انفعالی
- انفعالی
- منسوب به انفعال: کیفیات انفعالی جنبش انفعالی
انفعالی
- انفعالی
- منسوب به انفعال: کیفیات انفعالی. جنبش انفعالی. (فرهنگ فارسی معین). مقابل فعلی. (یادداشت مؤلف)
انفعالیه
- انفعالیه
- مونث انفعالی، جمع انفعالیات
انفصالی
- انفصالی
- منسوب به انفصال یا تناسخ انفصالی
انفصالی
- انفصالی
- منصوب به انفصال، برکنار شده، کارمند انفصالی، جدا شده، بخش انفصالی
انفعال
- انفعال
- شدن کار، اثر پذیرفتن
انفعال
- انفعال
- از چیزی یا امری اثر پذیرفتن، شرمنده شدن، شرمندگی، در علوم ادبی در دستور زبان عربی، از مصدرهای ثلاثی مزید، حالت بیکار ماندن
انفعال
- انفعال
- انجام شدن کاری، اثر پذیرفتن، شرمنده شدن
انفعال
- انفعال
- Passiveness, Passivity
