جدول جو
جدول جو

معنی انغوزه - جستجوی لغت در جدول جو

انغوزه
صمغ یا شیرۀ انجدان، به رنگ قهوه ای و طعم تلخ که خاصیت دارویی دارد
تصویری از انغوزه
تصویر انغوزه
فرهنگ فارسی عمید
انغوزه(اَ زَ / زِ)
دارویی بدبوو دافع تشنج و عبارت است از صمغ درخت انگدان که به تازی حلتیث منتن گویند. (ناظم الاطباء). صمغ بدبویی که از یک نوع کما حاصل می شود. (گیاه شناسی گل گلاب ص 235). صمغی است که از گیاه انگدان گیرند و به آن صمغ انجدان نیز گویند و آن بصورت دانه های صمغی بدرشتی یک نخود تا یک گردو دیده می شودو برنگهای زرد، قهوه ای و خاکستری و طعمش گس و تلخ وزننده و بویش شبیه سیر است. (فرهنگ فارسی معین). حلتیت. صمغ الانجدان. (یادداشت مؤلف).
لغت نامه دهخدا
انغوزه
انگوژه از شیره ها صمغی است که از گیاه انگدان گیرند و بان صمغ انجدان نیز گویند و آن بصورت دانه های صمغی بدرشتی یک نخود تا یک گردو دیده میشود و برنگهای زرد قهوه یی و خاکستری و طعمش گس و تلخ و زننده و بویش شبیه سیر است، گردو
فرهنگ لغت هوشیار
انغوزه((اَ زِ یا زَ))
انگژد. انگوژد، انگژه، انگوژه، صمغ گیاه انگدان، صمغ انجدان، و آن به صورت دانه های صمغی به درشتی یک نخود تا یک گردو دیده می شود و به رنگ های زرد، قهوه ای و خاکستری و طعمش گس و تلخ و زننده و بویش شبیه
تصویری از انغوزه
تصویر انغوزه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انگیزه
تصویر انگیزه
(دخترانه)
آنچه یا آنکه کسی را وادار به کار کند، محرک، باعث
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چلغوزه
تصویر چلغوزه
میوۀ درخت صنوبر، صنوبر، برای مثال یک سو کشمش چادر یک سو نهمش موزه / این مرده اگر خیزد ورنه من و چلغوزه (رودکی - ۵۲۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امروزه
تصویر امروزه
در این زمان، در این عصر
فرهنگ فارسی عمید
(اَ تَ)
بنفشه. (آنندراج) (ناظم الاطباء).
اندوه. غم. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(اَ زَ / زِ)
حلتیت. منتن. انگدان منتن. (یادداشت مؤلف). انغوزه. مثل:
- انقوزه در قند خورانیدن، بصورت و ظاهری نیک، کسی را زیان و آسیبی رسانیدن:
ز شیرین کاری شیرین دلبند
فراوان خورده بود انقوزه در قند.
امیرخسرو (از امثال و حکم دهخدا).
رجوع به انغوزه و انگدان شود
لغت نامه دهخدا
(اُ زَ)
چیستان. (منتهی الارب). بمعنی لغز. (اقرب الموارد). لغز. لغز. لغز. لغیزاء. لغّیزاء. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَ زَ / زِ)
انغوزه. (ناظم الاطباء). رجوع به انغوزه شود.
- انگوزه در قند خوردن، کنایه از بازی و فریب خوردن. (آنندراج) :
ز شیرین کاری شیرین دلبند
فراوان خورده بود انگوزه در قند.
خسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از انظومه
تصویر انظومه
تخمریسه چون رشته تخم وزغ یا ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انشوطه
تصویر انشوطه
گره آسان آسان گشای گره سست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندازه
تصویر اندازه
مقیاس و مقدار هر چیزی، مبلغ، مقدار، مقیاس، حد، قدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انشوده
تصویر انشوده
سرود شعری که در مجلسی خوانند سرود، جمع اناشید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگوژه
تصویر انگوژه
انگدان
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی سمداریان تکمه دگمه گوی گریبان، حلقه ای که تکمه را از آن گذرانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگیزه
تصویر انگیزه
سبب و باعث چیزها، علت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندوده
تصویر اندوده
اندود کرده انداییده، مطلا و مفضض شده، تدهین شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبوبه
تصویر انبوبه
لوله ماسوره انبوب لوله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انشوبه
تصویر انشوبه
دام شکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبوثه
تصویر انبوثه
بازی گنج: چیزی را زیر خاک کنند و هر کس یافت برنده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجوخه
تصویر انجوخه
چین و چروک پوست چین خوردگی پوست (بسبب پیری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امروزه
تصویر امروزه
این زمان این عهد همین عصر
فرهنگ لغت هوشیار
بار درخت صنوبر باعتبار کنگره های آنکه هریک بمنزله غوزه است) : بندق فستق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارجوزه
تصویر ارجوزه
شعر خواندن در معرکه و جنگ، خودستائی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انقوزه
تصویر انقوزه
انغوزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگوزه
تصویر انگوزه
انغوزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندوزه
تصویر اندوزه
اندوه غم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشغوله
تصویر اشغوله
کار و بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندوزه
تصویر اندوزه
((اَ زِ))
اندوه، غم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انبوهه
تصویر انبوهه
مجموعه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اندازه
تصویر اندازه
مقدار، قدر، حد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اندوزش
تصویر اندوزش
اکتساب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انگیزه
تصویر انگیزه
دلیل، باعث، هدف، قصد، محرک، موجب
فرهنگ واژه فارسی سره