- انصراح
- هویدا شدن
معنی انصراح - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برگشت، چشم پوشی
لخت و برهنه شدن، روانی
قطع شدن، جدا شدن
برگشتن و بازماندن
ترکیدن
گشایش و باز شدن
گشاده شدن، باز شدن، گشایش
بریده شدن، قطع شدن، منقطع شدن
برگشتن از تصمیم، بازگشتن، چشم پوشی
((اِ س ِ))
فرهنگ فارسی معین
واکرده شدن موی و فروهشته گردیدن، به پشت خوابیدن و پ اها را از هم گشاده کردن، برهنه شدن، روانی، آسانی
سیراب کردن
ورزیدن
کژدیسگی، لغزش، کجروی
بی مقدمه و بی اندیشه سخن گفتن
سرور و شادمانی کردن
ورتکی ورگرایی، خم شدن کج شدن، کج روی کج راهی بی فرمانی اریب رفتن اریبیدن: گام های مردم شوریده خود هم زگام دیگران پیدا بود یک قدم چون رخ روانه تا نشیب یک قدم چون فیل رفته براوریب (مولانا جلال الدین) کژ خویی کژ رفتاری خم شدن کج شدن کژ شدن، کج رفتن اریب رفتن، بگشتن از راه گشتن میل کردن، یا انحراف اخلاقی. از اصول اخلاقی دست کشیدن و کارهای ناشایست کردن، کجروی کج راهی، جمع انحرافات. یا انحراف فکر. کژی اندیشه کج اندیشی
فرود افتادن: ستاره تنها شدن
روان شدن
برهنه شدن
لاغر شدن تن آدمی
ریختن دندان، شکستن دندان
مغز بیرون کشیدن
اندرز پذیری پند پذیری نصیحت پذیرفتن قبول نصیحت کردن اندرز گرفتن
کلان شکمی، شکم افتادگی
ژندگی کهنه شدن پاره پاره شدن، کهنگی پاره پاره شدگی
ضروری و لازم
از دور رسیدن، پراکنیدن پراکنده شدن، دور رفتن تندابه (سیل)
آرام ماندن نجنبیدن پهن شدن
بر پشت افتادن
رفتن و درگذشتن، بسر آمدن مدت، سپری شدن