جدول جو
جدول جو

معنی اندوهمند - جستجوی لغت در جدول جو

اندوهمند
اندوهگین، غمگین، اندوهناک، فرمگن، غمناک، مکروب
تصویری از اندوهمند
تصویر اندوهمند
فرهنگ فارسی عمید
اندوهمند
(اَ مَ)
غمگین. مهموم. مغموم. (یادداشت مؤلف). نجید. منجود. (از منتهی الارب) : طعام پیش نهاد و هرچند خوردند از آن کمتر نشد. ابولهب گفت: محمد ما را از بهر آن خواند تا این جادوی خویش ما را بنماید. پیغمبر علیه السلام از آن اندوهمند شد. (تاریخ بلعمی). و ترش روی و گرفته و اندوهمند باشد (خداوند قطرب). (ذخیرۀ خوارزمشاهی). ترس که ناگاهان باشد نبض را سریع ولرزان و مختلف و بی نظام کند و آنچه ناگاهان نباشد نبض را چون نبض اندوهمند کند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، ترسان. که ترسد. (یادداشت مؤلف) : اجابت کردم (معتصم) و پس از این اندیشمندم که هیچ شک نیست که چون روز شود او را بگیرند (بودلف را) . (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 170)
لغت نامه دهخدا
اندوهمند
غمگین غمناک اندوهگین
تصویری از اندوهمند
تصویر اندوهمند
فرهنگ لغت هوشیار
اندوهمند
افسرده، اندوهناک، حزین، دلتنگ، غمزده، غمگین، غمین، مغموم، ملول
متضاد: شاد
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اندهمند
تصویر اندهمند
اندوهمند، اندوهگین، غمگین، اندوهناک، فرمگن، غمناک، مکروب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اندیشمند
تصویر اندیشمند
آنکه به صورت جدی و استدلالی در مورد موضوع های عام مانند فلسفه، سیاست یا علم بیندیشد، نگران، ناراحت
فرهنگ فارسی عمید
(اَ مَ)
غمگینی. غمناکی: و همچنین سرد و خشک گشتن تن بسبب اندوهمندی نفس فزون از اندوهمندی نفس باشد بسبب سردی و خشکی مزاج تن. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). پنجم اندوهمندی و دل ناخوشی است هرگاه که مردم بی سببی ظاهر اندوهمند و ناخوش دل باشد... (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، ترسانی. ترس. اضطراب: و بوزرجمهر اصیل بود و از خانه دان (خاندان) ملک و اندیشمندی انوشروان از وی بیشتر از این جهت بودی. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 92)
لغت نامه دهخدا
(اَ دُ مَ)
اندوهمند. غمگین. با اندوه: کارهای اندهمند افتاد تا از طعام بازایستادند. (التفهیم ص 247) ، قرض واپس دادن، دور کردن و فرستادن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اندوهمندی
تصویر اندوهمندی
غمناکی غمگینی اندوهناکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندهمند
تصویر اندهمند
غمگین غمناک اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندهمندی
تصویر اندهمندی
غمناکی غمگینی اندوهناکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندیشمند
تصویر اندیشمند
متفکر، در فکر و اندیشه فرو رفته، فکرمند، فکرناک، نگران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندیشمند
تصویر اندیشمند
((اَ مَ))
متفکر، صاحب اندیشه و تفکر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
الحزن
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
Sorrowfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
tristesse profonde
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
скорбность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
दुखभरी भावना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
گہری اداسی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
গভীর দুঃখ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
huzuni ya kina
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
derin üzüntü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
깊은 슬픔
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
悲哀
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
צַעַר עָמוֹק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
ความโศกเศร้าลึกซึ้ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
kesedihan mendalam
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
Traurigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
diepe droefheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
tristeza profunda
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
profonda tristezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
profunda tristeza
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
悲痛
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
глибокий смуток
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اندوه مندی
تصویر اندوه مندی
głęboki smutek
دیکشنری فارسی به لهستانی