جدول جو
جدول جو

معنی اندودگر - جستجوی لغت در جدول جو

اندودگر
(اَ گَ)
اندودکننده. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اندوده
تصویر اندوده
اندود شده، کاهگل مالی شده، آب زرداده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اندرزگر
تصویر اندرزگر
اندرز دهنده، پند دهنده، نصیحت کننده، در دورۀ ساسانیان، مشاور
فرهنگ فارسی عمید
(اَ گِ)
مخفف اندوهگین. مغموم. با اندوه. غمی. محزون. حزین. حزمان. محزان. دژم. پژمان. مهموم. اسیف. (یادداشت مؤلف) :
سال امسالین نوروز طربناکتر است
پار و پیرار همی دیدم اندوهگنا.
منوچهری.
چو کسی باشد اگر پسرش بمیرد و مالش ببرند اندوهگن نشود. (جامع الحکمتین ص 184). بازرگان به هزار تیمار چون بوتیمار پژمان و اندوهگن بخانه آمد. (سندبادنامه ص 305). نقل است که دایم اندوهگن بود چون شب درآمدی گفتی الهی اندوه توام بر همه اندوهها غلبه کرد. (تذکرهالاولیاء عطار). و رجوع به اندوهگین شود، سخنی که از روی حیرت و تعجب گفته شود. (از انجمن آرا) (از آنندراج) ، سخنی که از روی شک و ریب و آهستگی گفته شود. (از برهان قاطع) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از هفت قلزم) ، سخن گفتن از روی شک و ریب و آهستگی. (ناظم الاطباء). سخن بشک گفتن. (شرفنامۀ منیری) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ سروری) ، مغلق گفتن، سست ونابکار شدن، اندودن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ گَ)
مشاور. معلم. (در زمان ساسانیان). (ایران در زمان ساسانیان ص 252). واعظ. ناصح. مذکر. پند دهنده. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ گَ)
کاهگل کننده. (فرهنگ خطی). مخفف اندایشگراست که کاهگل و گلابه بر بام و دیوار مالنده باشد. (یادداشت مؤلف). اندایشگر. ارزه گر. (از مؤید الفضلاء). گلابه و کاهگل مال و استاد گچ کار. (ناظم الاطباء) ، آژند و گچ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اندودن
تصویر اندودن
مالیدن چیزی روی چیز دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندوده
تصویر اندوده
اندود کرده انداییده، مطلا و مفضض شده، تدهین شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندوهگن
تصویر اندوهگن
اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وانمودگر
تصویر وانمودگر
متظاهر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از امدادگر
تصویر امدادگر
یاری رسان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اندیشگر
تصویر اندیشگر
متفکر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
المبيد
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
Annihilator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
annihilateur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
撃滅者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نابودگر، نابود کننده
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
نابودگر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
ผู้ทำลายล้าง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
pemusnah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
משמיד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
mtekaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
灭绝者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
aniquilador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
전멸자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
yok edici
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
संहारक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
annientatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
Vernichter
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
vernietiger
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
винищувач
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
уничтожитель
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
niszczyciel
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
aniquilador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نابودگر
تصویر نابودگر
বিনাশকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی