جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با امدادگر

بیدادگر

بیدادگر
ستمگر و متعدی و ظالم، جفا کار، ستم پیشه، نادادگر
بیدادگر
فرهنگ لغت هوشیار

بیدادگر

بیدادگر
سِتَمگَر، ظالِم، جَبّار، سِتَمکار، گُرداس، جائِر، سِتَم کیش، ظُلم پیشِه، جَفا پیشِه، جان آزار، جایِر، جَفاجو، جَفاگَر، دُژآگاه، مَردِم گَزا، پُر جَفا، پُر جُوْرْ، اِستَمگَر
بیدادگر
فرهنگ فارسی عمید

ویدادگر

ویدادگر
بیدادگر، سِتَمگَر، ظالِم، جَبّار، سِتَمکار، گُرداس، جائِر، سِتَم کیش، ظُلم پیشِه، جَفا پیشِه، جان آزار، جایِر، جَفاجو، جَفاگَر، دُژآگاه، مَردِم گَزا، پُر جَفا، پُر جُوْرْ، اِستَمگَر
ویدادگر
فرهنگ فارسی عمید

ویدادگر

ویدادگر
ظالم، ستمکار: (و کیست ویدادگر تر از آنکه وادارد مزکتهای خدای)
ویدادگر
فرهنگ لغت هوشیار

انداشگر

انداشگر
کاهگل کننده. (فرهنگ خطی). مخفف اندایشگراست که کاهگل و گلابه بر بام و دیوار مالنده باشد. (یادداشت مؤلف). اندایشگر. ارزه گر. (از مؤید الفضلاء). گلابه و کاهگل مال و استاد گچ کار. (ناظم الاطباء) ، آژند و گچ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا