- اندخس
- پشت و پناه پشتیبان پشتیوان حامی حمایت کننده
معنی اندخس - جستجوی لغت در جدول جو
- اندخس
- پشت و پناه، پشتیبان،
برای مثال چرا رانی کسی را از بر خویش / که اندخسش نباشد جز در تو ، بن مضارع اندخسیدن(سراج الدین راجی- مجمع الفرس - اندخس)
- اندخس ((اَ دَ))
- پشت و پناه، حامی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فهرست، انگشت شهادت، فهرست حروف الفبائی کتاب
فرانسوی نشانه
((اَ دِ))
فرهنگ فارسی معین
سبابه، انگشت شهادت، انگشتی (چاپ)، فهرست الفبایی نام ها و موضوع ها و عنوان ها و غیره که معمولاً در آخر کتاب می آید (واژه فرهنگستان)، عدد یا علامتی که در سمت چپ یا راست و در بالا یا پایین عضوی از یک مجموعه یا جمله
فهرست، شماره ای که روی نامه های اداری می نویسند و نامه با آن شماره در دفترهای مخصوص ثبت می شود، انگشتی
گول (احمق)، کم سخن)
پشتیبانی کردن، پناه گرفتن
تکیه گاه جایگاه پناهندگی، قلعه حصار
پناه گرفتن، پناهنده شدن، پناه بردن
تکیه گاه، پناهگاه، برای مثال ز خشم این کهن گرگ ژکاره / ندارم جز درت اندخسواره (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۹)